1. the government's actions gave discouragement and discountenance to the communist and terrorist elements
اقدامات دولت عوامل کمونیست و تروریست را دچار نومیدی و بی اعتباری کرد.
2. when they rejected my proposal, my discouragement was deep
وقتی که آنان پیشنهاد مرا رد کردند دچار نومیدی عمیقی شدم.
3. this policy is an incentive rather than a discouragement to corruption
این سیاست مشوق فساد است نه بازدارنده ی آن.
4. He persevered despite discouragement from those around him.
[ترجمه گوگل]او با وجود دلسردی اطرافیانش استقامت کرد
[ترجمه ترگمان]او با وجود ناامیدی از اطرافیان خود پافشاری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با وجود ناامیدی از اطرافیان خود پافشاری می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. In research, times of discouragement alternate with times of great achievement.
[ترجمه گوگل]در تحقیقات، زمانهای دلسردی با زمانهای موفقیت بزرگ جایگزین میشوند
[ترجمه ترگمان]در پژوهش، زمان of با زمان های موفقیت بزرگ جایگزین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در پژوهش، زمان of با زمان های موفقیت بزرگ جایگزین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The loud music was a discouragement to conversation.
[ترجمه گوگل]صدای بلند موسیقی باعث دلسردی برای گفتگو شد
[ترجمه ترگمان]موسیقی بلند و پر سر و صدا برای گفتگو discouragement بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موسیقی بلند و پر سر و صدا برای گفتگو discouragement بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Uncertainty is a discouragement to investment.
[ترجمه گوگل]عدم اطمینان یک دلسردی برای سرمایه گذاری است
[ترجمه ترگمان]عدم اطمینان یک یاس برای سرمایه گذاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عدم اطمینان یک یاس برای سرمایه گذاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. In discussing her feelings, she expressed anger and discouragement with her husband.
[ترجمه گوگل]در بحث درباره احساساتش، خشم و دلسردی خود را با شوهرش ابراز می کرد
[ترجمه ترگمان]در بحث درباره احساسات خود، خشم و سردی شوهرش را بیان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در بحث درباره احساسات خود، خشم و سردی شوهرش را بیان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Its cadres were decimated, whether through discouragement, capitulation, imprisonment, or outright murder.
[ترجمه گوگل]کادرهای آن از طریق دلسردی، تسلیم، زندان یا قتل آشکار نابود شدند
[ترجمه ترگمان]اعضای آن تلف شدند، خواه از طریق سرخوردگی، تسلیم، حبس، یا قتل علنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اعضای آن تلف شدند، خواه از طریق سرخوردگی، تسلیم، حبس، یا قتل علنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This disease of doubtfulness and discouragement is an epidemic which soon spreads amongst the Lord's flock.
[ترجمه گوگل]این بیماری شک و دلسردی یک بیماری همه گیر است که به زودی در میان گله خداوند گسترش می یابد
[ترجمه ترگمان]این بیماری of و discouragement یک بیماری همه گیر است که به زودی بین گله لرد پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این بیماری of و discouragement یک بیماری همه گیر است که به زودی بین گله لرد پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A smile is nature's best antidote for discouragement.
[ترجمه گوگل]لبخند بهترین پادزهر طبیعت برای دلسردی است
[ترجمه ترگمان]لبخند بهترین antidote برای دلسردی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لبخند بهترین antidote برای دلسردی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He plunged back into the deepest discouragement.
[ترجمه گوگل]او دوباره در عمیق ترین دلسردی فرو رفت
[ترجمه ترگمان]خود را در عمیق ترین یاس و یاس فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خود را در عمیق ترین یاس و یاس فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A feeling of discouragement for the moment bore down heavily upon him.
[ترجمه گوگل]احساس ناامیدی در لحظه او را به شدت تحت فشار قرار داد
[ترجمه ترگمان]احساس ناامیدی در آن لحظه بر او سنگینی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]احساس ناامیدی در آن لحظه بر او سنگینی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Against discouragement appearances that might have led her to doubt, she trusted the Saviour's love.
[ترجمه گوگل]در برابر ظواهر دلسردی که ممکن بود او را به شک و تردید واداشته باشد، او به عشق ناجی اعتماد کرد
[ترجمه ترگمان]بر خلاف ظاهر سرخوردگی که شاید او را به شک برده بود، به عشق مسیح اعتماد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بر خلاف ظاهر سرخوردگی که شاید او را به شک برده بود، به عشق مسیح اعتماد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. They lead, also, to the mastery of FEAR, DISCOURAGEMENT, INDIFFERENCE.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین منجر به تسلط بر ترس، دلسردی، بی تفاوتی می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها نیز با تسلط ترس، discouragement و indifference رهبری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها نیز با تسلط ترس، discouragement و indifference رهبری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید