1. he discounted seventy-five percent of the office gossip
او هفتاد و پنج درصد شایعات اداره را باور نداشت.
2. our prices have been discounted drastically
تخفیف قابل ملاحظه ای در قیمت کالاهای ما منظور شده است.
3. the liberals' opposition had already been discounted
مخالفت لیبرال ها از پیش محاسبه شده بود.
تخصصی
[حسابداری] تنزیل
پیشنهاد کاربران
تقلیل یافته
جدی نگرفته، نادیده گرفته، کم فرض گرفتن، دست کم گرفتن
COMMERCE cheaper than usual تجارت، صفت ارزان تر از حد معمول There are many websites that sell designer brands at discounted prices deeply/heavily/steeply discounted / All our merchandise is heavily discounted ... [مشاهده متن کامل]
In 2021, Iran and China signed a sweeping economic and security agreement under which China agreed to invest $400 billion in Iran over 25 years in exchange for a steady supply of discounted Iranian oil, which has helped Iran stay afloat economically
did not consider seriously Touch Stone4 - page8
underestimate
did not consider seriously
دست کم گرفتن
تخفیف دار
دارای تخفیف Twenty discounted subscription left. be faster بیست تا ساکسکرایب آف خورده ی دیگه باقی مونده. سریع باشید
در هر جمله میتواند معنانی متفاوتی مانند نادیده گرفتن ، جزئی ، تایید نکردن ، تخفیف ، کاستن ، نزول و یا غیره داشت باشد. برای مثال: cannot be fully discounted؛ نمی توان به طور کامل تایید کرد.
مجانب و رایگان
Adjective : دارای تخفیف شده تخفیف خورده تخفیف گرفته