discontinuation

/ˌdɪskənˌtɪnjuˈeɪʃən//ˌdɪskənˌtɪnjuˈeɪʃən/

رجوع شود به: discontinuance

جمله های نمونه

1. All analyses included follow-up time after any discontinuation of study drug.
[ترجمه گوگل]همه آنالیزها شامل زمان پیگیری پس از هر گونه قطع داروی مورد مطالعه بود
[ترجمه ترگمان]همه تحلیل ها شامل زمان پی گیری پس از هر نوع داروی بررسی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hepatitis resolved in the remaining ten patients after discontinuation of the herbal products.
[ترجمه گوگل]هپاتیت در ده بیمار باقی مانده پس از قطع مصرف محصولات گیاهی برطرف شد
[ترجمه ترگمان]هپاتیت در ده بیمار باقیمانده پس از discontinuation از محصولات گیاهی حل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Heparin - induced thrombocytopenia occurring after discontinuation of heparin.
[ترجمه گوگل]ترومبوسیتوپنی ناشی از هپارین که پس از قطع هپارین رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]thrombocytopenia ناشی از Heparin پس از discontinuation heparin رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Because polycythemia may require dose reductions or discontinuation of therapy, hematocrit should be obtained at baseline, 3 to 6 months after initiation of therapy, and annually thereafter.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که پلی سیتمی ممکن است نیاز به کاهش دوز یا قطع درمان داشته باشد، هماتوکریت باید در ابتدا، 3 تا 6 ماه پس از شروع درمان و پس از آن هر سال به دست آید
[ترجمه ترگمان]از آنجا که polycythemia ممکن است نیازمند کاهش دوز یا discontinuation درمان باشد، hematocrit باید در سطح پایه، ۳ تا ۶ ماه بعد از شروع درمان، و پس از آن، به دست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After a 18 d discontinuation of the drug, she occurred cough and dyspnea.
[ترجمه گوگل]پس از قطع 18 روزه دارو، او دچار سرفه و تنگی نفس شد
[ترجمه ترگمان]بعد از ۱۸ ۱۸ discontinuation مواد مخدر، به فکر سرفه و dyspnea افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Please note, whenever relevant, evidence of course completion, discontinuation or deferment must be supplied.
[ترجمه گوگل]لطفاً توجه داشته باشید، در صورت لزوم، مدارک تکمیل، توقف یا به تعویق افتادن دوره باید ارائه شود
[ترجمه ترگمان]لطفا توجه داشته باشید، هر زمان که مربوط باشد، مدرک تکمیل دوره، discontinuation یا تعویق را باید تهیه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Discontinuation causal agents and treatment of symptoms is effective.
[ترجمه گوگل]قطع عوامل ایجاد کننده و درمان علائم موثر است
[ترجمه ترگمان]discontinuation عوامل سببی و درمان نشانه ها موثر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The discontinuation or withdrawal process from mechanical ventilation is an important clinical issue.
[ترجمه گوگل]روند قطع یا خروج از تهویه مکانیکی یک مسئله بالینی مهم است
[ترجمه ترگمان]فرآیند تخلیه یا خروج از سیستم تهویه مکانیکی یک مساله بالینی مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In the event for discontinuation of membership, please inform K Kingdom via email.
[ترجمه گوگل]در صورت قطع عضویت، لطفاً از طریق ایمیل به K Kingdom اطلاع دهید
[ترجمه ترگمان]در رویداد for عضویت، لطفا به K، از طریق ایمیل اطلاع دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Median follow - up post - discontinuation was 40 ( range, 5 - 51 ) months.
[ترجمه گوگل]میانه پیگیری پس از قطع 40 ماه (محدوده 5-51) ماه بود
[ترجمه ترگمان]Median پی گیری شده ۴۰ (محدوده، ۵ تا ۵۱)ماه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Unfortunately, these benefits disappear upon drug discontinuation.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، این مزایا با قطع دارو از بین می روند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، این فواید در مصرف کنندگان مواد مخدر گم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These infections cleared up after standard treatment and temporary discontinuation of the cyclosporin.
[ترجمه گوگل]این عفونت ها پس از درمان استاندارد و قطع موقت سیکلوسپورین از بین رفت
[ترجمه ترگمان]این عفونت ها بعد از درمان استاندارد و discontinuation موقتی of پاک سازی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The fourth section is on the completed crime the attempted crime and the discontinuation of crime.
[ترجمه گوگل]بخش چهارم در مورد جنایت تکمیل شده، اقدام به جرم و توقف جرم است
[ترجمه ترگمان]بخش چهارم در مورد جرم کامل، اقدام به ارتکاب جرم و جنایت سازمان یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Baidu cited the temporary effect of the old marketing system's discontinuation.
[ترجمه گوگل]بایدو به تأثیر موقتی توقف سیستم بازاریابی قدیمی اشاره کرد
[ترجمه ترگمان]Baidu به تاثیر موقت the سیستم بازاریابی قدیمی اشاره کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Objective To assess the rate of side effects leading to discontinuation of azathioprine .
[ترجمه گوگل]هدف ارزیابی میزان عوارض جانبی منجر به قطع مصرف آزاتیوپرین
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی میزان اثرات جانبی که منجر به discontinuation of می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pause, interruption, cessation

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : discontinue
✅️ اسم ( noun ) : discontinuation / discontinuity / discontinuance
✅️ صفت ( adjective ) : discontinued / discontinuous / discontinued
✅️ قید ( adverb ) : discontinuously
تخصصی ( پزشکی )
قطع ( در مورد مصرف دارو )
متوقف شدن . توقف

بپرس