discontentment


نارضایتی، ناخوشنودی، عدم رضایت

جمله های نمونه

1. Content makes poor men rich; discontentment makes rich men poor. Benjamin Franklin
[ترجمه گوگل]محتوا مردان فقیر را ثروتمند می کند نارضایتی مردان ثروتمند را فقیر می کند بنجامین فرانکلین
[ترجمه ترگمان]محتوای آن افراد فقیر را ثروتمند می کند؛ discontentment افراد ثروتمند را فقیر می کند بنجامین فرنکلین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Murmuring reflects discontentment with life and God.
[ترجمه گوگل]زمزمه نشان دهنده نارضایتی از زندگی و خداست
[ترجمه ترگمان]Murmuring منعکس کننده سازگاری با زندگی و خدا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Is your heart filled with bitterness, anger and discontentment?
[ترجمه گوگل]آیا قلب شما پر از تلخی، خشم و نارضایتی است؟
[ترجمه ترگمان]قلب تو سرشار از تلخ کامی و خشم و خشم است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Analyst said that there discontentment among constituencies toward the governmental scandals and the depression in Greece.
[ترجمه گوگل]تحلیلگر گفت که نارضایتی در میان حوزه های انتخابیه نسبت به رسوایی های دولتی و رکود در یونان وجود دارد
[ترجمه ترگمان]تحلیلگر گفت که در میان حوزه های انتخاباتی toward به سمت رسوایی های دولتی و رکود در یونان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I hope it won't cause you consuming discontentment and disdain.
[ترجمه گوگل]امیدوارم باعث نارضایتی و تحقیر شما نشود
[ترجمه ترگمان]امیدوارم باعث won و تحقیر بشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If it refers to the government and my discontentment to it, yes.
[ترجمه گوگل]اگر اشاره به دولت و نارضایتی من از آن باشد، بله
[ترجمه ترگمان]اگر به دولت و عکس العمل من نسبت به آن اشاره کند، بله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was fatally driven to exaggerate his discontentment.
[ترجمه گوگل]او به طرز مرگباری رانده شد تا نارضایتی خود را اغراق کند
[ترجمه ترگمان]او را به ضرب گلوله کشت تا مبالغه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ten members of Parliament claimed to resign their seat because of their discontentment.
[ترجمه گوگل]ده نماینده مجلس به دلیل نارضایتی خود مدعی استعفای کرسی خود شدند
[ترجمه ترگمان]ده تن از اعضای پارلمان ادعا کردند که از جایگاه خود استعفا داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This envy, being in the Latin word invidia, goeth in the modern language, by the name of discontentment; of which we shall speak, in hand-ling sedition. It is a disease, in a state, like to infection.
[ترجمه گوگل]این حسادت که در کلمه لاتین invidia است، در زبان امروزی به نام نارضایتی می رود که ما در فتنه گردانی از آن صحبت خواهیم کرد این یک بیماری است، در حالتی مانند عفونت
[ترجمه ترگمان]این حسد، که در کلمه لاتین invidia، goeth در زبان مدرن، با نام of، و در فتنه دست و پا سخن خواهیم گفت این یک بیماری است، در حالتی شبیه به عفونت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Responses from these major powers were clearly full of indignation and discontentment.
[ترجمه گوگل]پاسخ‌های این قدرت‌های بزرگ آشکارا پر از خشم و نارضایتی بود
[ترجمه ترگمان]Responses از این قدرت های عظیم به وضوح پر از خشم و نفرت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• lack of contentment, dissatisfaction, displeasure

پیشنهاد کاربران

ناخرسندی - مایۀ نارضایتی - اسباب ناخرسندی - شکایت - گله

بپرس