1. However, the host discontentedly considered him as cheating, and informed the police to arrest him with the charge of deception while the recording of the program was paused.
[ترجمه گوگل]اما مجری با نارضایتی وی را کلاهبردار دانست و به پلیس اطلاع داد تا در حالی که ضبط برنامه متوقف شده بود، وی را به اتهام کلاهبرداری دستگیر کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، میزبان با ناخرسندی او را به عنوان تقلب در نظر گرفت و به پلیس اطلاع داد که او را با اتهام فریب دستگیر کند در حالی که ضبط این برنامه متوقف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، میزبان با ناخرسندی او را به عنوان تقلب در نظر گرفت و به پلیس اطلاع داد که او را با اتهام فریب دستگیر کند در حالی که ضبط این برنامه متوقف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was still rumbling discontentedly when Pike returned bearing a folder of foolscap sheets.
[ترجمه گوگل]وقتی پایک با پوشهای از برگههای احمقانه برگشت، هنوز با ناراحتی غر میزد
[ترجمه ترگمان]وقتی که پا یک پوشه ورق کاغذ بزرگ را پیش آورد، هنوز داشت غرغر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی که پا یک پوشه ورق کاغذ بزرگ را پیش آورد، هنوز داشت غرغر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Zhang Liandeng said discontentedly: you are really!
[ترجمه گوگل]ژانگ لیاندنگ با ناراحتی گفت: تو واقعا هستی!
[ترجمه ترگمان]ژانگ Liandeng با ناخرسندی گفت: تو واقعا هستی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ژانگ Liandeng با ناخرسندی گفت: تو واقعا هستی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. But Zheng Jie assigns a penalty discontentedly to this, therefore presented and the host cuts is several minutes "argues".
[ترجمه گوگل]اما ژنگ جی با نارضایتی یک پنالتی را به این موضوع اختصاص داد، بنابراین ارائه شد و میزبان چند دقیقه "مذهب" را قطع کرد
[ترجمه ترگمان]اما ژنگ Jie برای این کار یک پنالتی را به عهده گرفت، بنابراین ارائه شد و قطع میزبان چند دقیقه \"بحث\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما ژنگ Jie برای این کار یک پنالتی را به عهده گرفت، بنابراین ارائه شد و قطع میزبان چند دقیقه \"بحث\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The 18th minute, because assigns a penalty discontentedly to the president of the jury, Tan Wangsong obtains this competition's 2nd yellow card to punish enters the stage.
[ترجمه گوگل]دقیقه 18، به دلیل اینکه یک پنالتی را ناراضی برای رئیس هیئت داوران تعیین می کند، تان وانگ سونگ دومین کارت زرد این مسابقه را برای تنبیه دریافت می کند و وارد صحنه می شود
[ترجمه ترگمان]در دقیقه ۱۸، به دلیل این که یک پنالتی به رئیس هیات داوری واگذار شد، تان تان کارت زرد دوم این رقابت را به دست آورد تا وارد صحنه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در دقیقه ۱۸، به دلیل این که یک پنالتی به رئیس هیات داوری واگذار شد، تان تان کارت زرد دوم این رقابت را به دست آورد تا وارد صحنه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Regarding such aspect, head coach expresses discontentedly, when half time requests the members "to strengthen the attack, certainly must hit positive somewhat".
[ترجمه گوگل]سرمربی تیم در این خصوص ابراز نارضایتی می کند، وقتی در نیمه وقت از اعضا درخواست می کند که "برای تقویت حمله، قطعا باید تا حدودی ضربه مثبت بزنند"
[ترجمه ترگمان]با توجه به این جنبه، مربی در حالی که نیمی از زمان درخواست اعضای \" برای تقویت این حمله را می کند، قطعا باید تا حدی مثبت به نظر برسد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با توجه به این جنبه، مربی در حالی که نیمی از زمان درخواست اعضای \" برای تقویت این حمله را می کند، قطعا باید تا حدی مثبت به نظر برسد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. You everywhere rush about, difficult seeking, discontentedly in present situation.
[ترجمه گوگل]شما در همه جا عجله دارید، در جستجوی دشوار، ناراضی در وضعیت فعلی
[ترجمه ترگمان]شما در همه جا به جستجوی دشوار و discontentedly در این وضعیت هجوم خواهید برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما در همه جا به جستجوی دشوار و discontentedly در این وضعیت هجوم خواهید برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The man to likes the woman who is jealous, is more than discontentedly likes.
[ترجمه گوگل]مردی که از زنی که حسود است خوشش بیاید، بیشتر از ناراضی است
[ترجمه ترگمان]مردی که نسبت به زنی که حسود است بیشتر از discontentedly خوشش می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مردی که نسبت به زنی که حسود است بیشتر از discontentedly خوشش می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We have tolerated to your bust very long(ly), and have started making our customer to feel discontentedly.
[ترجمه گوگل]ما برای مدت طولانی با سینه شما تحمل کرده ایم و شروع به ایجاد احساس نارضایتی در مشتری کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما تحمل خیلی زیادی از bust را تحمل کرده ایم و شروع به ایجاد اعتماد به customer کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما تحمل خیلی زیادی از bust را تحمل کرده ایم و شروع به ایجاد اعتماد به customer کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Along with economical development as well as people living standard enhancement, more and more people discontentedly in present stage limited study resources.
[ترجمه گوگل]همراه با توسعه اقتصادی و همچنین ارتقای استاندارد زندگی مردم، افراد بیشتری ناراضی در مرحله کنونی منابع مطالعه را محدود می کنند
[ترجمه ترگمان]همگام با توسعه اقتصادی و نیز مردمی که در سطح استاندارد زندگی می کنند، افراد بیشتر و بیشتری در مرحله حاضر منابع مورد مطالعه را محدود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همگام با توسعه اقتصادی و نیز مردمی که در سطح استاندارد زندگی می کنند، افراد بیشتر و بیشتری در مرحله حاضر منابع مورد مطالعه را محدود می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید