disconsolation


دل شکستگى، پریشانى

انگلیسی به انگلیسی

• hopelessness, sadness, dejection

پیشنهاد کاربران

یک اسم ( noun ) بسیار رسمی و کمیاب در زبان انگلیسی است که به معنای اندوه عمیق و بی تسکینی به کار می رود. این واژه بیشتر در متون ادبی، مذهبی یا توصیف حالت های روانی بسیار سنگین استفاده می شود.
اندوه بی پایان
...
[مشاهده متن کامل]

ناراحتی تسکین ناپذیر
یأس و غم عمیق
دلتنگی و افسردگی غیرقابل آرامش
مثال؛
After the loss of her child, she sank into a state of disconsolation.
His eyes reflected a disconsolation too deep for words.

بپرس