disconnectedness


بی ارتباطی، جدایی

جمله های نمونه

1. This abuse, with its attendant hardening and disconnectedness, must certainly be a powerful contributing factor to substance abuse and to other pathologies as well.
[ترجمه گوگل]این سوءمصرف، همراه با سخت شدن و قطع ارتباط آن، قطعاً باید یک عامل مؤثر در سوءمصرف مواد و همچنین سایر آسیب شناسی ها باشد
[ترجمه ترگمان]این سو استفاده، با سختی و disconnectedness همراه آن، قطعا یک عامل دخیل در مصرف مواد و آسیب های دیگر نیز خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the eyes of experts, this 2disconnectedness says, "I'm more important than you. "
[ترجمه گوگل]از نظر کارشناسان، این 2 عدم ارتباط می گوید: "من از شما مهم ترم "
[ترجمه ترگمان]در چشمان کارشناسان، این ۲ disconnectedness می گوید: \" من از تو بسیار مهم تر هستم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's a slowly-growing sense of dissatisfaction, disinterest, disconnectedness.
[ترجمه گوگل]این یک حس نارضایتی، بی علاقگی، عدم ارتباط است که به آرامی در حال رشد است
[ترجمه ترگمان]این یک حس رو به رشد آهسته از نارضایتی، بی علاقگی، عدم تمایل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. But it's also the case that there's value to alone time — to disconnectedness.
[ترجمه گوگل]اما این نیز این است که زمان تنهایی ارزش دارد - قطع ارتباط
[ترجمه ترگمان]اما این مورد نیز صادق است که ارزش تنها برای زمان به دست آوردن زمان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Observed behavior, even that which is ordinarily considered 'rational, ' possesses many elements of disconnectedness not present in this idealized picture.
[ترجمه گوگل]رفتار مشاهده شده، حتی رفتاری که معمولاً «عقلانی» تلقی می‌شود، دارای بسیاری از عناصر گسستگی است که در این تصویر ایده‌آل‌شده وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]رفتار مشاهده شده، حتی آن که معمولا منطقی در نظر گرفته می شود، دارای بسیاری از عناصر of است که در این تصویر ایده آل وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] ناهمبندی

انگلیسی به انگلیسی

• detachedness, state of not being joined

پیشنهاد کاربران

بپرس