1. her daughter's addiction disconcerted her greatly
اعتیاد دخترش او را بسیار ناراحت می کرد.
2. I changed my mind and disconcerted her plan.
[ترجمه گوگل]نظرم عوض شد و نقشه او را به هم ریختم
[ترجمه ترگمان]من تصمیمم را عوض کردم و از نقشه او ناراحت شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من تصمیمم را عوض کردم و از نقشه او ناراحت شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The whole experience had disconcerted him.
[ترجمه گوگل]تمام این تجربه او را نگران کرده بود
[ترجمه ترگمان]تمام این تجربه او را پریشان کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تمام این تجربه او را پریشان کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His vague reply disconcerted us completely.
[ترجمه گوگل]پاسخ مبهم او ما را کاملاً نگران کرد
[ترجمه ترگمان]پاسخ مبهم او کاملا ما را پریشان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پاسخ مبهم او کاملا ما را پریشان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was disconcerted to find the other guests formally dressed.
[ترجمه گوگل]او از اینکه میهمانان دیگر را رسماً لباس پوشیده پیدا کرد، نگران شد
[ترجمه ترگمان]از اینکه مهمانان دیگر لباس رسمی بپوشند ناراحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از اینکه مهمانان دیگر لباس رسمی بپوشند ناراحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Her constant shuffling of newspapers disconcerted us.
[ترجمه گوگل]به هم ریختن مداوم روزنامه ها ما را نگران می کرد
[ترجمه ترگمان]گام های منظم و مداوم او ما را پریشان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گام های منظم و مداوم او ما را پریشان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The young madam was disconcerted to discover that she was being watched.
[ترجمه گوگل]خانم جوان از اینکه متوجه شد تحت نظر است، نگران شد
[ترجمه ترگمان]خانم جوان از اینکه دید او تحت نظر است ناراحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خانم جوان از اینکه دید او تحت نظر است ناراحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I was a little disconcerted by his reply.
[ترجمه گوگل]من از پاسخ او کمی ناراحت شدم
[ترجمه ترگمان]من از جواب او اندکی ناراحت شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من از جواب او اندکی ناراحت شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I was very disconcerted to find that everyone else already knew it.
[ترجمه گوگل]وقتی متوجه شدم که بقیه قبلاً آن را میدانستند بسیار ناراحت شدم
[ترجمه ترگمان]من از اینکه هر کس دیگری این موضوع را می دانست ناراحت بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من از اینکه هر کس دیگری این موضوع را می دانست ناراحت بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Antony's wry smile disconcerted Sutcliffe.
[ترجمه گوگل]لبخند مزاحم آنتونی ساتکلیف را نگران کرد
[ترجمه ترگمان]لبخند کج وکوله و کج وکوله آنتونیوس Sutcliffe Sutcliffe را مشوش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لبخند کج وکوله و کج وکوله آنتونیوس Sutcliffe Sutcliffe را مشوش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. She may be surprised, disconcerted; she may even have had no conscious intention of getting involved with this particular man.
[ترجمه گوگل]او ممکن است متعجب شود، مضطرب شود او حتی ممکن است هیچ قصد آگاهانه ای برای درگیر شدن با این مرد خاص نداشته باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است غافلگیر شده باشد، ناراحت، ممکن است حتی قصد نداشته باشد با این مرد خاص درگیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ممکن است غافلگیر شده باشد، ناراحت، ممکن است حتی قصد نداشته باشد با این مرد خاص درگیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Bright light disconcerted her.
[ترجمه گوگل]نور شدید او را نگران کرد
[ترجمه ترگمان]نور روشن او را پریشان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نور روشن او را پریشان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Sometimes, she thought she disconcerted Hawk with her love, but he kept apace with her.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات، او فکر میکرد که هاک را از عشقش ناراضی کرده است، اما او با او همگام بود
[ترجمه ترگمان]گاهی فکر می کرد که او شاهین را از عشق خود ناراحت می کند، اما خیلی زود با او حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گاهی فکر می کرد که او شاهین را از عشق خود ناراحت می کند، اما خیلی زود با او حرف می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. He disconcerted her, baffled and enraged her, sparked off her fighting spirit.
[ترجمه گوگل]او را مضطرب کرد، او را متحیر و عصبانی کرد و روحیه جنگندگی او را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]او را ناراحت کرد، گیج و سردرگم او را سردرگم کرد، و از روحیه مبارزه او جرقه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او را ناراحت کرد، گیج و سردرگم او را سردرگم کرد، و از روحیه مبارزه او جرقه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید