1. The bad news of the accident discomposed me.
[ترجمه گوگل]خبر بد تصادف من را ناامید کرد
[ترجمه ترگمان]خبر بد این تصادف مرا پریشان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خبر بد این تصادف مرا پریشان کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The breeze discomposed her hair.
[ترجمه گوگل]نسیم موهایش را متلاشی کرد
[ترجمه ترگمان]باد موهایش را پریشان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باد موهایش را پریشان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The grins of his friends discomposed Jack when he tried to make his speech.
[ترجمه گوگل]پوزخند دوستانش وقتی جک میخواست حرفش را بزند، مضطرب شد
[ترجمه ترگمان]وقتی سعی کرد حرف بزند، یکی از دوستانش جک را عصبانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی سعی کرد حرف بزند، یکی از دوستانش جک را عصبانی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. But at the moment he looked seriously discomposed, despite Natalia's presence.
[ترجمه گوگل]اما در آن لحظه علیرغم حضور ناتالیا، او به طور جدی مضطرب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]اما در آن لحظه، علی رغم حضور نا تالیا، قیافه جدی به خود گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما در آن لحظه، علی رغم حضور نا تالیا، قیافه جدی به خود گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Therefore, to discompose these signals by filtering can help to understand possible sedimentary dynamic procedures.
[ترجمه گوگل]بنابراین، از بین بردن این سیگنال ها با فیلتر کردن می تواند به درک روش های دینامیکی رسوبی احتمالی کمک کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، استفاده از این سیگنال ها از طریق فیلتر کردن می تواند به فهم فرایندهای پویای رسوبی ممکن کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، استفاده از این سیگنال ها از طریق فیلتر کردن می تواند به فهم فرایندهای پویای رسوبی ممکن کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This reply failed to discompose me, at least for the moment.
[ترجمه گوگل]این پاسخ حداقل برای لحظه ای نتوانست مرا ناامید کند
[ترجمه ترگمان]در این جواب، این جواب به نظرم رسید که در آن لحظه مزاحم شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این جواب، این جواب به نظرم رسید که در آن لحظه مزاحم شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Before a mathematical model, usually need to discompose a complex network to simplify the model.
[ترجمه گوگل]قبل از یک مدل ریاضی، معمولاً نیاز به تجزیه یک شبکه پیچیده برای ساده کردن مدل است
[ترجمه ترگمان]قبل از یک مدل ریاضی، معمولا نیاز به ایجاد یک شبکه پیچیده برای ساده سازی مدل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قبل از یک مدل ریاضی، معمولا نیاز به ایجاد یک شبکه پیچیده برای ساده سازی مدل دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The grin of his friend discompose jack when he tried to make his speech.
[ترجمه گوگل]پوزخند دوستش جک دیستمپوس وقتی که می خواست حرفش را بزند
[ترجمه ترگمان]در همان حال که سعی می کرد سخنرانی خود را با سر و صدا کند، دوباره به شوخی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در همان حال که سعی می کرد سخنرانی خود را با سر و صدا کند، دوباره به شوخی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. This did not seem to discompose him ; on the contrary, he looked rather amused.
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسید که این او را ناامید کند برعکس، او نسبتاً سرگرم کننده به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسید که این موضوع بر او مسلط شده باشد، بلکه برعکس به نظر می رسید که او را اذیت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر نمی رسید که این موضوع بر او مسلط شده باشد، بلکه برعکس به نظر می رسید که او را اذیت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید