discoid

/ˈdɪskɔɪd//ˈdɪskɔɪd/

معنی: قرص مانند، صفحه مانند
معانی دیگر: به شکل دیسک، گردک سان

جمله های نمونه

1. a discoid body
جسم دیسک مانند

2. Methods 50 cases of discoid meniscus proved by arthroscopy and operation were analyzed retrospectively.
[ترجمه گوگل]Methods50 مورد منیسک دیسکوئید که با آرتروسکوپی و عمل ثابت شده بودند به صورت گذشته نگر مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها ۵۰ مورد از discoid meniscus که توسط arthroscopy و operation اثبات شده است به صورت گذشته نگر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pipe should be dry cleaned ( hose rolled discoid ), on a cool dry place.
[ترجمه گوگل]لوله باید خشک شود (شلنگ رول دیسکوئید)، در یک مکان خشک خنک
[ترجمه ترگمان]لوله باید خشک شود (شلنگ لوله شده لوله شده)، در یک مکان خشک خشک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Cupule discoid, 4 - 8 mm 5 - 5 cm, enclosing basal part of nut.
[ترجمه گوگل]کاپول دیسکوئید، 4 - 8 میلی متر 5 - 5 سانتی متر، محصور قسمت پایه مهره
[ترجمه ترگمان]Cupule discoid، ۴ - ۸ mm ۵ - ۵ سانتیمتر، یک بخش اساسی از آجیل را در جوف آن قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Purposes : To investigate the MRI diagnosis of discoid lateral meniscus and its concomitant changes.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تشخیص MRI منیسک جانبی دیسکوئید و تغییرات همراه آن
[ترجمه ترگمان]مقاصد: برای بررسی تشخیص MRI از meniscus جانبی جانبی و تغییرات هم زمان آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Stylopodium low-conic or discoid, pale yellow.
[ترجمه گوگل]Stylopodium مخروطی کم یا دیسکی، زرد کم رنگ
[ترجمه ترگمان]Stylopodium - conic - conic یا discoid زرد کم رنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective To investigate the MRI manifestation of discoid meniscus and the diagnosis criteria of MRI.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی تظاهرات MRI منیسک دیسکوئید و معیارهای تشخیص MRI
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد ظهور MRI of و معیارهای تشخیص MRI
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion Apoptosis may played an important role in the development of oral discoid lupus erythematosus ( DLE ) lesion.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری آپوپتوز ممکن است نقش مهمی در ایجاد ضایعه لوپوس اریتماتوز دیسکوئید دهان (DLE) داشته باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Apoptosis می تواند نقش مهمی در توسعه ضایعه دهانی discoid erythematosus (dle)ایفا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The mass distribution of surface density can be derived from the laws of surface luminosity distribution for earlier-type discoid galaxies, of which the main contents are bright.
[ترجمه گوگل]توزیع جرم چگالی سطح را می توان از قوانین توزیع درخشندگی سطح برای کهکشان های دیسکوئید نوع قبلی که محتویات اصلی آن روشن است، استخراج کرد
[ترجمه ترگمان]توزیع جرم چگالی سطحی را می توان از قوانین توزیع درخشندگی سطح برای کهکشان های discoid اولیه که محتوای اصلی آن روشن است، بدست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Meniscal tears and degeneration are very common findings in discoid menisci.
[ترجمه گوگل]پارگی و دژنراسیون منیسک یافته های بسیار شایع در منیسک های دیسکوئید است
[ترجمه ترگمان]اشک های Meniscal و انحطاط یافته های مشترکی در discoid menisci هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The effect of hydroxychloroquine ( HCQ ) in the treatment of discoid lupus ery thematosus ( DLE ) and its side effects were observed.
[ترجمه گوگل]اثر هیدروکسی کلروکین (HCQ) در درمان لوپوس اری تماتوزوس دیسکوئید (DLE) و عوارض جانبی آن مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]اثر of (HCQ)در درمان of lupus ery (dle)و اثرات جانبی آن مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Clinic pathology and detection using IGSS of 201 cases of discoid lupus erythematosus(DLE) were studied in this paper.
[ترجمه گوگل]در این مقاله آسیب شناسی و تشخیص با استفاده از IGSS 201 مورد لوپوس اریتماتوز دیسکوئید (DLE) مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]شناسایی و تشخیص کلینیک با استفاده از IGSS نمونه از ۲۰۱ lupus erythematosus (dle)در این مقاله مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The extreme scarring on Seal's face and scalp are the result of a skin condition known as discoid lupus erythematosus (DLE).
[ترجمه گوگل]جای زخم شدید روی صورت و پوست سر سیل نتیجه یک بیماری پوستی است که به نام لوپوس اریتماتوز دیسکوئید (DLE) شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]زخم شدید روی صورت و پوست سر، نتیجه شرایط پوستی است که به نام discoid lupus (dle)معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Stems single or several and cespitose, branched above, densely hispid, hairs discoid at base; branches slender, spreading.
[ترجمه گوگل]ساقه های منفرد یا چندتایی و سسپیتوز، منشعب از بالا، هیسپید متراکم، کرک های دیسکی در قاعده شاخه های باریک، در حال گسترش
[ترجمه ترگمان]Stems تک و چند تایی و cespitose منشعب شده در بالا منشعب شدند، به طور متراکم hispid، مو، در پایه؛ شاخه ها باریک و پراکنده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قرص مانند (صفت)
discoid

صفحه مانند (صفت)
discoid

تخصصی

[زمین شناسی] دیسک وار،دیسکوئید صفت : دارای شکل یک دیسک .مثلاً یک کورالیت تک زی . مترادف :دیسکی – اسم : شی ای که چنین شکلی دارد .

انگلیسی به انگلیسی

• shaped like a disc, round and flat
object which is shaped like a disc

پیشنهاد کاربران

بپرس