disclaim

/ˌdɪˈskleɪm//dɪsˈkleɪm/

معنی: انکار کردن، رد کردن، قبول نکردن، منکر ادعایی شدن، از خود سلب کردن، ترک دعوا کردن نسبت به
معانی دیگر: منکر (ادعا و غیره) شدن، کتمان کردن، تکذیب کردن، به عهده نگرفتن (تقصیر و غیره)

جمله های نمونه

1. The manufacturers disclaim all responsibility for damage caused by misuse.
[ترجمه گوگل]سازندگان تمام مسئولیت در قبال آسیب های ناشی از استفاده نادرست را سلب می کنند
[ترجمه ترگمان]تولیدکنندگان هرگونه مسئولیت خسارت ناشی از سو استفاده را رد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We disclaim all responsibility for this disaster.
[ترجمه گوگل]ما تمام مسئولیت این فاجعه را سلب می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما هرگونه مسئولیت این فاجعه را رد می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Not only did they disclaim any career but motherhood, they even began to question the need for the higher education itself.
[ترجمه گوگل]آنها نه تنها از هرگونه شغلی، بلکه مادری خودداری کردند، بلکه حتی شروع به زیر سوال بردن نیاز به آموزش عالی کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها نه تنها هر شغلی را انکار کردند بلکه حتی مادر شدن را انکار کردند، و حتی شروع به زیر سوال بردن نیاز به تحصیلات عالی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Businesses will be able to disclaim all or any part of the initial allowance if they wish.
[ترجمه گوگل]کسب و کارها در صورت تمایل می توانند تمام یا بخشی از کمک هزینه اولیه را رد کنند
[ترجمه ترگمان]کسب و کارها قادر خواهند بود همه یا هر بخشی از the اولیه را رد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Of course, if they do, politicians can disclaim responsibility; but ducking responsibility is fatal in a democracy.
[ترجمه گوگل]البته، اگر این کار را انجام دهند، سیاستمداران می توانند مسئولیت خود را سلب کنند اما کنار زدن مسئولیت در یک دموکراسی کشنده است
[ترجمه ترگمان]البته، اگر آن ها این کار را انجام دهند، سیاستمداران می توانند این مسئولیت را انکار کنند؛ اما این مسئولیت در یک دموکراسی کشنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We hereby disclaim all warranties express, implied or statutory including, without limitation, any warranty of merchantability or fitness for a particular use.
[ترجمه گوگل]بدینوسیله ما تمام ضمانت‌های صریح، ضمنی یا قانونی شامل، بدون محدودیت، هرگونه ضمانت تجاری بودن یا مناسب بودن برای یک استفاده خاص را رد می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به این وسیله رد هرگونه ضمانت، بیان ضمنی یا قانونی از جمله، بدون محدودیت، هر گونه ضمانت of یا شایستگی برای استفاده خاص را رد می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The manufacturers disclaim all responsibility for the damage caused by misuse.
[ترجمه گوگل]سازندگان تمام مسئولیت را در قبال آسیب های ناشی از استفاده نادرست سلب می کنند
[ترجمه ترگمان]تولیدکنندگان هرگونه مسئولیت ناشی از سو استفاده نادرست را رد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He disclaim the ownership of the dog.
[ترجمه گوگل]او مالکیت سگ را سلب می کند
[ترجمه ترگمان]او رد این سگ را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The trustee may intervene and disclaim the contract.
[ترجمه گوگل]امین ممکن است مداخله کند و قرارداد را رد کند
[ترجمه ترگمان]امین می تواند دخالت کند و این قرارداد را رد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The manufacturers disclaim all responsibility for damage caused by mistake.
[ترجمه گوگل]سازندگان تمام مسئولیت را در قبال آسیب های ناشی از اشتباه سلب می کنند
[ترجمه ترگمان]صاحبان صنایع هرگونه مسئولیت خسارت ناشی از اشتباه را رد کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Disclaimer Notice: We, herby, disclaim any violation of the laws, rules or any other regulations by your access from foreign countries or regions out of Japanese jurisdiction.
[ترجمه گوگل]اخطار سلب مسئولیت: ما هر گونه نقض قوانین، قوانین یا هر گونه مقررات دیگر را با دسترسی شما از کشورهای خارجی یا مناطق خارج از حوزه قضایی ژاپن سلب مسئولیت می کنیم
[ترجمه ترگمان]تذکر: ما هر گونه نقض قوانین، قوانین و یا هر گونه مقررات دیگری را از طریق دسترسی شما از کشورهای خارجی یا مناطق خارج از حوزه قضایی ژاپن رد می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We have no disposition and we disclaim all right to meddle in disputes.
[ترجمه گوگل]ما هیچ تمایلی نداریم و حق مداخله در اختلافات را سلب می کنیم
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Company may disclaim liability in event of intentional omission on the part of the Insured or his representatives to fulfill the aforesaid obligations.
[ترجمه گوگل]شرکت می تواند در صورت قصور عمدی بیمه شده یا نمایندگان وی در انجام تعهدات فوق الذکر از مسئولیت خودداری کند
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. You must be able to disclaim all of your worldly possessions without becoming disconsolate.
[ترجمه گوگل]شما باید بتوانید از تمام دارایی های دنیوی خود صرف نظر کنید بدون اینکه مایوس شوید
[ترجمه ترگمان]تو باید بتوانی تمام مایملک دنیوی خود را انکار کنی، بی آنکه ناراحت به شی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انکار کردن (فعل)
gainsay, abnegate, deny, disclaim, recant, renege, repudiate, dispute, forswear, disaffirm, forsake, unsay, renounce

رد کردن (فعل)
decline, gainsay, deny, disclaim, repudiate, disown, pass, disapprove, interdict, veto, rebuff, confute, repel, balk, rebut, baulk, reject, throw down, refuse, overrule, pass up, ignore, spurn, disaffirm, disorient, contradict, controvert, refute, disallow, disprove, impugn, disavow, discommend, hand off

قبول نکردن (فعل)
disclaim, refuse

منکر ادعایی شدن (فعل)
disclaim

از خود سلب کردن (فعل)
disclaim

ترک دعوا کردن نسبت به (فعل)
disclaim

تخصصی

[حقوق] رد کردن، انکار کردن، ترک کردن دعوی، اعراض کردن از حق یا علاقه یا مالکیت، از طرح دعوی منصرف شدن

انگلیسی به انگلیسی

• repudiate, disavow, renounce, deny connection with
if you disclaim knowledge of something or disclaim responsibility for it, you say that you did not know about it or are not responsible for it; a formal word.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To renounce or deny any claim 🚫
🔍 مترادف: Renounce, reject
✅ مثال: He chose to disclaim responsibility for the incident
Disclaim all responsibility
سلب تمامی مسئولیت ها
این کلمه در موارد قانونی به معنی زیر است:
( law ) to renounce or repudiate a legal claim or right
انصراف از یا انکار یک حق قانونی یا یک ادعا
Example: 👇
the legislation which enabled him to disclaim his title
...
[مشاهده متن کامل]

قانون یا مصوبّه ای که او را قادر می سازد تا از مقام خود انصراف دهد ( یا عنوان خود را انکار کند. )

منکر شدن - گردن نگرفتن - زیر بار نرفتن - قبول نکردن - حاشا کردن - شونه خالی کردن
مثلا تو جمع بگوزی بزنی تو سر بغلیت بگی بی تربیت توالتو پس براچی ساختن پاشو برو گمشو بیرون ببینم. کلا گند بزنی گردن نگیری یا بگی من که نمیدونستم و خبر نداشتم.
کلا قطع ارتباط خودت با فرد یا یک عمل و اتفاق
عهده دار نشدن
بر عهده نگرفتن
اظهار بی اطلاعی کردن

بپرس