discharger

جمله های نمونه

1. Or they may take advantage of visits to dischargers for other purposes to fill a sample bucket at the same time.
[ترجمه گوگل]یا ممکن است از بازدید از تخلیه کننده ها برای مقاصد دیگر برای پر کردن یک سطل نمونه به طور همزمان استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]یا ممکن است از بازدید از dischargers برای اهداف دیگر برای پر کردن یک سطل نمونه در همان زمان استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It makes the agency's continued presence known to dischargers without the trouble and cost of a sample.
[ترجمه گوگل]این امر ادامه حضور آژانس را بدون مشکل و هزینه نمونه برای تخلیه کننده ها مشخص می کند
[ترجمه ترگمان]این امر باعث می شود که حضور مداوم سازمان به dischargers بدون دردسر و هزینه یک نمونه، ادامه یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Dischargers are regarded as potentially difficult people.
[ترجمه گوگل]تخلیه کننده ها به عنوان افراد بالقوه دشوار در نظر گرفته می شوند
[ترجمه ترگمان]Dischargers به عنوان افراد بالقوه دشوار در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Seven years ago, the state set the collective discharger fees at $ million per year.
[ترجمه گوگل]هفت سال پیش، دولت هزینه جمعی تخلیه کننده را میلیون دلار در سال تعیین کرد
[ترجمه ترگمان]هفت سال پیش، دولت شهریه collective را در هر سال به مبلغ میلیون دلار تنظیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At the hearing, nearly all dischargers on the advisory committee favored disbanding the program.
[ترجمه گوگل]در جلسه استماع، تقریباً تمام مجریان کمیته مشورتی از انحلال برنامه حمایت کردند
[ترجمه ترگمان]در جلسه دادرسی، تقریبا همه dischargers در کمیته مشورتی طرفدار منحل کردن این برنامه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The regular waste dischargers have taken care of their effluent.
[ترجمه گوگل]تخلیه کننده های معمولی زباله از پساب خود مراقبت کرده اند
[ترجمه ترگمان]The زباله های معمولی از پساب آن ها مراقبت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Specially - designed discharger door sealing system has good tightness, ensuring no products leakage.
[ترجمه گوگل]سیستم آب بندی درب تخلیه کننده با طراحی ویژه دارای سفتی خوبی است و از عدم نشتی محصولات اطمینان می دهد
[ترجمه ترگمان]سیستم آب بندی که به طور ویژه طراحی شده است، تنگی خوبی دارد و هیچ گونه نشت کالا را تضمین نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. After firing the Type 27 Grenade Discharger, everyone's eyes were on the flying projectile.
[ترجمه گوگل]بعد از شلیک نارنجک انداز تایپ 27 چشم همه به پرتابه پرنده بود
[ترجمه ترگمان]پس از آتش زدن نوع ۲۷ نارنجک، چشمان همه در پرتاب گلوله قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. With residual liquid discharger, convenient cleaning. It can be combined with imported equipments.
[ترجمه گوگل]با تخلیه مایع باقی مانده، تمیز کردن راحت می توان آن را با تجهیزات وارداتی ترکیب کرد
[ترجمه ترگمان]با discharger مایع باقی مانده، تمیز کردن مناسب آن می تواند با تجهیزات وارداتی ترکیب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The caber discharger, which is widely used in every oil field, is inefficient.
[ترجمه گوگل]تخلیه کننده کابر که به طور گسترده در هر میدان نفتی استفاده می شود، ناکارآمد است
[ترجمه ترگمان]The discharger که در هر زمینه نفت به طور گسترده استفاده می شود، ناکارآمد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Type 27 Grenade Discharger also launched deadly grenades into the enemy formation.
[ترجمه گوگل]نارنجک انداز تایپ 27 نیز نارنجک های مرگبار را به سمت آرایشگاه دشمن پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]گروه ۲۷ نارنجک دستی نیز نارنجک های کشنده را به درون ساختمان دشمن پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The committee is composed of eight members representing oil, sewage, dredging, business and other dischargers.
[ترجمه گوگل]این کمیته متشکل از هشت عضو است که نماینده نفت، فاضلاب، لایروبی، بازرگانی و سایر تخلیه‌کننده‌ها هستند
[ترجمه ترگمان]این کمیته متشکل از هشت عضو است که نماینده نفت، فاضلاب، لایروبی، تجارت و غیره می باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The field officer, after all, has the power to make a discharger spend a substantial sum of money.
[ترجمه گوگل]به هر حال، افسر میدانی این قدرت را دارد که یک مأمور تخلیه را وادار به خرج کردن مبلغ قابل توجهی کند
[ترجمه ترگمان]به هر حال، این افسر می دانی قدرت گرفتن مبلغ قابل توجهی از پول را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that unloads, person or thing that discharges

پیشنهاد کاربران

discharger ( فیزیک )
واژه مصوب: تخلیه کن
تعریف: وسیله ای که در آن بار خازن ها را خالی می کنند

بپرس