discernibly


چنانکه بتوان تشخیص داد، اشکارا

انگلیسی به انگلیسی

• distinguishably, in a manner than can be recognized as different

پیشنهاد کاربران

discernibly ( adv ) = به نحو قابل شناسایی، به شکل قابل تشخیصی، به گونه ای قابل مشاهده، به شکلی قابل رویت، به شکل متمایزی ، به طور معلوم، به طور آشکارا/به طور قابل توجهی، به طور قابل ملاحضه ای
Definition =به گونه ای که قابل مشاهده یا توجه باشد/
...
[مشاهده متن کامل]

examples:
1 - This one tastes discernibly different.
این طعم به نحو قابل تشخیصی متفاوت است.
2 - He has been discernibly more relaxed recently than usual.
او اخیراً به طور قابل توجهی آرامش بیشتری نسبت به ( حالت ) معمول داشته است.
3 - Their music is discernibly influenced by the classic jazz of the 1950s and '60s.
موسیقی آنها به طور قابل توجهی تحت تأثیر جاز کلاسیک دهه های 1950 و 60 قرار دارد.
4 - These black and grey forms had nothing discernibly human about them.
این اشکال سیاه و خاکستری هیچ چیز قابل تشخیص انسانی در مورد آنها نداشت.
5 - We cannot say that the terrorist threat has reduced discernibly.
ما نمی توانیم بگوییم که تهدید تروریستی به طور قابل ملاحضه ای کاهش یافته است.
6 - She discernibly waits and watches for the audience's reaction to a joke.
او به طور آشکارا منتظر است و منتظر واکنش مخاطبان به یک شوخی است.
7 - While his text presents scenes in the North, the South, the city, and the country, these spaces are not presented as discernibly different.
در حالی که متن او صحنه هایی در شمال ، جنوب ، شهر و کشور ارائه می دهد ، اما این فضاها به طور متمایزی متفاوت نشان داده نمی شوند.
8 - This silence, discernibly due to information poverty, points to the urgency for an informed and sustained debate about the issue of genetically manipulating food products.
این سکوت که به دلیل فقر اطلاعاتی به شکلی قابل رویت است ، به ضرورت بحث آگاهانه و پایدار در مورد موضوع دستکاری ژنتیکی محصولات غذایی اشاره می کند.

بپرس