disburse

/ˌdɪˈsbɜːrs//dɪsˈbɜːs/

معنی: پرداختن، پرداخت کردن، خرج کردن
معانی دیگر: (پول و اعتبار و غیره) پرداختن، (بودجه) تخصیص دادن، سرکیسه را شل کردن

جمله های نمونه

1. Salaries were disbursed by the paymaster's office.
[ترجمه گوگل]حقوق ها توسط دفتر پرداخت پرداخت شد
[ترجمه ترگمان]salaries که بهش پرداخت کرده بود، توسط اداره مامور پرداخت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The aid will not be disbursed until next year.
[ترجمه گوگل]این کمک ها تا سال آینده پرداخت نمی شود
[ترجمه ترگمان]این کمک تا سال آینده پرداخت نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The funds were to be disbursed in two instalments.
[ترجمه گوگل]قرار بود این وجوه در دو قسط پرداخت شود
[ترجمه ترگمان]این سرمایه ها قرار بود در دو بخش پرداخت شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The local authorities annually disburse between £50m and £100m on arts projects.
[ترجمه گوگل]مقامات محلی سالانه بین 50 تا 100 میلیون پوند برای پروژه های هنری پرداخت می کنند
[ترجمه ترگمان]مقامات محلی سالانه بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیون پوند پروژه های هنری را پرداخت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He disbursed the flowers to the pupils.
[ترجمه my] او گل ها را بین بچه ها پخش کرد
|
[ترجمه گوگل]او گل ها را به دانش آموزان داد
[ترجمه ترگمان]او گل ها را به دانش آموزان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The central government disbursed funds to the provinces.
[ترجمه گوگل]دولت مرکزی بودجه را به استان ها پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]دولت مرکزی وجوه اختصاص یافته به استان ها را پرداخت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The bank has disbursed over $350m for the project.
[ترجمه گوگل]این بانک بیش از 350 میلیون دلار برای این پروژه پرداخت کرده است
[ترجمه ترگمان]این بانک بیش از ۳۵۰ میلیون دلار برای این پروژه پرداخت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Our policemen were disbursed over a wide area.
[ترجمه گوگل]پولیس ما در یک منطقه وسیع پرداخت شد
[ترجمه ترگمان]ماموران پلیس ما در یک ناحیه گسترده پرداخت شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The bank disbursed a record $ 5 billion in loans last year.
[ترجمه گوگل]این بانک در سال گذشته رکورد 5 میلیارد دلار وام پرداخت کرد
[ترجمه ترگمان]این بانک سال گذشته یک رکورد ۵ میلیارد دلاری را پرداخت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Sebald tossed icicles into the chimney, which disbursed warmth throughout the cottage. Feast day, August 1
[ترجمه گوگل]سبالد یخ ها را به داخل دودکش پرت کرد که گرما را در کل کلبه پخش کرد روز جشن، 1 آگوست
[ترجمه ترگمان]Sebald قندیل های یخ را به درون بخاری ریخت، که گرما را در سراسر کلبه پنهان می کرد روز بزرگداشت ۱ اوت، ۱ اوت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Still, the sums being disbursed have clearly helped many and the Government hopes to extend the lending ceiling in coming years.
[ترجمه گوگل]با این حال، مبالغ پرداخت شده به وضوح به بسیاری کمک کرده است و دولت امیدوار است که سقف وام را در سال های آینده افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]با این وجود، مبالغ پرداختی به روشنی به بسیاری از مردم کمک کرده است و دولت امیدوار است که سقف وام را در سال های آتی گسترش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The actual amount disbursed under the scheme in the two years for which it ran was £17 million, not £24 million.
[ترجمه گوگل]مبلغ واقعی پرداخت شده تحت این طرح در دو سالی که برای آن اجرا شد، 17 میلیون پوند بود، نه 24 میلیون پوند
[ترجمه ترگمان]مبلغ واقعی پرداخت شده تحت این طرح در این دو سال، ۱۷ میلیون پوند بود، نه ۲۴ میلیون پوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Bush asked Congress again, on Sept. 1 to disburse the aid.
[ترجمه گوگل]بوش بار دیگر در 1 سپتامبر از کنگره خواست تا این کمک ها را پرداخت کند
[ترجمه ترگمان]در روز یکم ماه سپتامبر، بوش از کنگره خواست تا این کمک را پرداخت نماید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He had disbursed more than was customary with him on the hotel where they had spent the night.
[ترجمه گوگل]او در هتلی که شب را در آن گذرانده بودند بیش از آنچه که مرسوم بود با او پول پرداخت کرده بود
[ترجمه ترگمان]او را بیش از معمول با او در هتلی که شب را در آنجا گذرانده بودند، سپری کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sebald tossed icicles into the chimney, which disbursed warmth throughout the cottage.
[ترجمه گوگل]سبالد یخ ها را به داخل دودکش پرت کرد که گرما را در کل کلبه پخش کرد
[ترجمه ترگمان]Sebald قندیل های یخ را به سوی بخاری پرتاب کرد که disbursed را در سراسر کلبه گرم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرداختن (فعل)
score, pay, begin, shell out, reimburse, pay off, give money, buff, polish, burnish, disburse, set to, spend money

پرداخت کردن (فعل)
scour, pay, pay off, give money, buff, polish, burnish, disburse, furbish, spend money

خرج کردن (فعل)
disburse, outlay, spend, expend

انگلیسی به انگلیسی

• expend, pay money; scatter, send out
to disburse an amount of money means to pay it out, usually from a fund which has been collected for a particular purpose; a formal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس