1. They were quick to disavow the rumour.
[ترجمه گوگل]آنها به سرعت این شایعه را رد کردند
[ترجمه ترگمان]ان ها به سرعت از شایعه دست برداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ان ها به سرعت از شایعه دست برداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I disavow all responsibility for you.
[ترجمه گوگل]من تمام مسئولیت را در قبال شما رد می کنم
[ترجمه ترگمان] من همه مسئولیت تو رو قبول دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من همه مسئولیت تو رو قبول دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She tried to disavow her past.
[ترجمه گوگل]سعی کرد گذشته اش را رد کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد از گذشته او دست بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سعی کرد از گذشته او دست بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Parties adopt or disavow policies not only to win forthcoming elections but also as a response to past electoral outcomes.
[ترجمه گوگل]احزاب نه تنها برای پیروزی در انتخابات آتی بلکه به عنوان پاسخی به نتایج انتخابات گذشته، سیاستهایی را اتخاذ یا رد میکنند
[ترجمه ترگمان]احزاب نه تنها برای برنده شدن در انتخابات آتی، بلکه به عنوان پاسخی به نتایج انتخابات گذشته، نه تنها سیاست ها را به کار می گیرند یا رد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]احزاب نه تنها برای برنده شدن در انتخابات آتی، بلکه به عنوان پاسخی به نتایج انتخابات گذشته، نه تنها سیاست ها را به کار می گیرند یا رد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Could he disavow his father and live?
[ترجمه گوگل]آیا او می تواند پدرش را انکار کند و زندگی کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا می تواند از پدر او دست بکشد و زندگی کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا می تواند از پدر او دست بکشد و زندگی کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We saw too the marked trend to disavow deviance amongst the women whose personal histories are discussed in Chapter
[ترجمه گوگل]ما همچنین شاهد روند مشخصی برای انکار انحراف در میان زنانی بودیم که تاریخچه شخصی آنها در فصل مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]ما روند مشخص انحراف را در میان زنانی که تاریخ های شخصی آن ها در فصل مورد بحث و بررسی قرار می گیرند، مشاهده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما روند مشخص انحراف را در میان زنانی که تاریخ های شخصی آن ها در فصل مورد بحث و بررسی قرار می گیرند، مشاهده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I deny, disaffirm ang disavow that.
[ترجمه گوگل]من آن را تکذیب می کنم، آن را رد می کنم
[ترجمه ترگمان]من انکار می کنم، disaffirm که حرفم رو باور نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من انکار می کنم، disaffirm که حرفم رو باور نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I deny, disaffirm and disavow that. . .
[ترجمه گوگل]من آن را تکذیب، رد و رد می کنم
[ترجمه ترگمان]انکار می کنم، disaffirm و انکار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انکار می کنم، disaffirm و انکار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Men, we cannot disavow what happened today.
[ترجمه گوگل]مردان، ما نمیتوانیم آنچه امروز اتفاق افتاد را انکار کنیم
[ترجمه ترگمان]مردان، ما نمی توانیم از اتفاقی که امروز افتاد دست بکشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مردان، ما نمی توانیم از اتفاقی که امروز افتاد دست بکشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. How important is it to disavow obligation to it?
[ترجمه گوگل]انکار تعهد نسبت به آن چقدر اهمیت دارد؟
[ترجمه ترگمان]چه قدر مهم است که این وظیفه را انکار کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چه قدر مهم است که این وظیفه را انکار کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Perhaps the best approach these days is to disavow competition with Google entirely.
[ترجمه گوگل]شاید بهترین رویکرد این روزها این باشد که رقابت با گوگل را به طور کامل رد کنیم
[ترجمه ترگمان]شاید بهترین رویکرد این روزها، دست یابی به رقابت با گوگل می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شاید بهترین رویکرد این روزها، دست یابی به رقابت با گوگل می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It cannot totally disavow Qaddafi, but it can't sustain him because he's become unpresentable.
[ترجمه گوگل]نمی تواند به طور کامل قذافی را رد کند، اما نمی تواند او را حفظ کند، زیرا او غیرقابل نمایش شده است
[ترجمه ترگمان]نمی تواند انکار کند، اما نمی تواند او را نگه دارد، چون به unpresentable تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نمی تواند انکار کند، اما نمی تواند او را نگه دارد، چون به unpresentable تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Non-repudiation guarantees that no malicious sender can later disavow having created and sent a specific message.
[ترجمه گوگل]عدم انکار تضمین می کند که هیچ فرستنده مخربی نمی تواند بعداً ایجاد و ارسال پیام خاصی را رد کند
[ترجمه ترگمان]انکار انکارناپذیری دال بر آن هستند که هیچ فرستنده بدخواهانه نمی تواند بعد از ایجاد و ارسال یک پیام خاص، انکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]انکار انکارناپذیری دال بر آن هستند که هیچ فرستنده بدخواهانه نمی تواند بعد از ایجاد و ارسال یک پیام خاص، انکار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. For in that course, a man doth but disavow fortune; and seemeth to be conscious of his own want in worth; and doth but teach others, to envy him.
[ترجمه گوگل]زیرا در این مسیر، انسان از بخت و اقبال خودداری می کند و به نظر می رسد که از ارزش خود آگاه است و به دیگران بیاموزد که به او حسادت کنند
[ترجمه ترگمان]چون در آن دوره یک مرد از بخت و اقبال خود دست دارد؛ و از آن پس به دیگران تعلیم می دهد که به او رشک ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چون در آن دوره یک مرد از بخت و اقبال خود دست دارد؛ و از آن پس به دیگران تعلیم می دهد که به او رشک ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Barbara was subjected to heinous torture, yet refused to disavow her faith.
[ترجمه گوگل]باربارا تحت شکنجه های شنیع قرار گرفت، اما حاضر نشد ایمان خود را انکار کند
[ترجمه ترگمان]باربارا مورد شکنجه فجیعی قرار گرفت، با این حال رد کردن دین خود را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]باربارا مورد شکنجه فجیعی قرار گرفت، با این حال رد کردن دین خود را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید