1. I wish to disassociate myself from this very sad decision.
[ترجمه گوگل]من می خواهم خودم را از این تصمیم بسیار غم انگیز جدا کنم
[ترجمه ترگمان]می خواهم خودم را از این تصمیم ناراحت نگه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می خواهم خودم را از این تصمیم ناراحت نگه دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. However, they can still disassociate themselves from the apology.
[ترجمه گوگل]با این حال، آنها هنوز هم می توانند خود را از عذرخواهی جدا کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها هنوز هم می توانند از عذرخواهی خودداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، آن ها هنوز هم می توانند از عذرخواهی خودداری کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The need to disassociate oneself from it then follows.
[ترجمه گوگل]سپس نیاز به جدا شدن از آن به وجود می آید
[ترجمه ترگمان]در ادامه باید از آن خودداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در ادامه باید از آن خودداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. To disassociate identity from professional status, therapists recommend taking pride in characteristics that can't be stripped away -- virtue, integrity, honesty, generosity.
[ترجمه گوگل]برای جدا کردن هویت از موقعیت حرفهای، درمانگران توصیه میکنند به ویژگیهایی که نمیتوان آنها را از بین برد، افتخار کرد - فضیلت، صداقت، صداقت، سخاوت
[ترجمه ترگمان]درمانگران برای آزادی هویت از وضعیت حرفه ای، توصیه می کنند که به ویژگی هایی که نمی توانند از بین بروند، افتخار، صداقت، صداقت، سخاوت و سخاوت را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]درمانگران برای آزادی هویت از وضعیت حرفه ای، توصیه می کنند که به ویژگی هایی که نمی توانند از بین بروند، افتخار، صداقت، صداقت، سخاوت و سخاوت را به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We vow to disassociate ourselves from one another from now on. Starting today, I don't know these two any more.
[ترجمه گوگل]ما قول می دهیم از این به بعد خود را از یکدیگر جدا کنیم از امروز، من این دو را دیگر نمی شناسم
[ترجمه ترگمان]عهد می کنیم که از این به بعد خودمان را از یکدیگر دور نگه داریم از امروز شروع می کنم، من این دوتا رو بیشتر از این نمی شناسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عهد می کنیم که از این به بعد خودمان را از یکدیگر دور نگه داریم از امروز شروع می کنم، من این دوتا رو بیشتر از این نمی شناسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He proposed that the Council should disassociate itself from such behaviour.
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کرد که شورا باید خود را از چنین رفتاری جدا کند
[ترجمه ترگمان]وی پیشنهاد کرد که شورا باید خود را از چنین رفتاری برکنار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وی پیشنهاد کرد که شورا باید خود را از چنین رفتاری برکنار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. "We cannot disassociate current developments from the overall strategic balance of power, " in the region, says Professor Han.
[ترجمه گوگل]پروفسور هان می گوید: «ما نمی توانیم تحولات کنونی را از توازن کلی قدرت استراتژیک در منطقه جدا کنیم
[ترجمه ترگمان]پروفسور (هان)می گوید: \" ما نمی توانیم تحولات جاری را از تعادل کلی استراتژیک قدرت، در منطقه رها کنیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پروفسور (هان)می گوید: \" ما نمی توانیم تحولات جاری را از تعادل کلی استراتژیک قدرت، در منطقه رها کنیم \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The individuals should disassociate themselves from the mother church upon the acceptance of the truth.
[ترجمه گوگل]افراد باید با پذیرش حقیقت خود را از کلیسای مادر جدا کنند
[ترجمه ترگمان]افراد باید بر پذیرش حقیقت از کلیسای مادر جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]افراد باید بر پذیرش حقیقت از کلیسای مادر جدا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. If you disassociate the fault message name from the operation name, you can reuse that message without it looking strange (see Listing .
[ترجمه گوگل]اگر نام پیام خطا را از نام عملیات جدا کنید، میتوانید بدون اینکه عجیب به نظر برسد از آن پیام استفاده مجدد کنید (به فهرست مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]اگر نام پیام اشتباه را از نام عملیات جدا کنید، می توانید دوباره آن پیغام را استفاده کنید بدون این که به نظر عجیب برسد (لیست را ببینید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر نام پیام اشتباه را از نام عملیات جدا کنید، می توانید دوباره آن پیغام را استفاده کنید بدون این که به نظر عجیب برسد (لیست را ببینید)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The problem is that at the high temperatures that the core had reached at this stage, water molecules can "disassociate" into oxygen and hydrogen – an explosive mixture.
[ترجمه گوگل]مشکل این است که در دمای بالایی که هسته در این مرحله به آن رسیده بود، مولکولهای آب میتوانند به اکسیژن و هیدروژن - یک مخلوط انفجاری - "تجزیه" شوند
[ترجمه ترگمان]مشکل این است که در دماهای بالا که هسته به این مرحله رسیده، مولکول های آب می توانند به اکسیژن و هیدروژن واکنش دهند - یک مخلوط انفجاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مشکل این است که در دماهای بالا که هسته به این مرحله رسیده، مولکول های آب می توانند به اکسیژن و هیدروژن واکنش دهند - یک مخلوط انفجاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. In other words, we need to disassociate the computer from the current employee and assign it to the new employee.
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، ما باید کامپیوتر را از کارمند فعلی جدا کنیم و آن را به کارمند جدید اختصاص دهیم
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، ما باید کامپیوتر را از کارمند فعلی جدا کرده و آن را به کارمند جدید واگذار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، ما باید کامپیوتر را از کارمند فعلی جدا کرده و آن را به کارمند جدید واگذار کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I intend to disassociate from all related disease machinery.
[ترجمه گوگل]من قصد دارم از تمام ماشین آلات مربوط به بیماری جدا شوم
[ترجمه ترگمان]من قصد دارم از همه ماشین آلات مربوط به بیماری های مربوط خودداری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من قصد دارم از همه ماشین آلات مربوط به بیماری های مربوط خودداری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Do you to know the easiest way to fall in love? Just associate with all your pleasant experience with someone, and disassociate from all the unpleasant ones.
[ترجمه گوگل]آیا می دانید ساده ترین راه برای عاشق شدن چیست؟ فقط با تمام تجربیات خوشایند خود با کسی همراه شوید و از همه چیزهای ناخوشایند جدا شوید
[ترجمه ترگمان]این راحت ترین راه برای عاشق شدن رو بلدی؟ فقط با تمام تجربه pleasant با کسی ارتباط داشته باشید، و disassociate از همه چیزهای ناخوشایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این راحت ترین راه برای عاشق شدن رو بلدی؟ فقط با تمام تجربه pleasant با کسی ارتباط داشته باشید، و disassociate از همه چیزهای ناخوشایند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In this situation, abject apologies in some respects remain complicit with the patronizing attitudes from which they attempt to disassociate themselves.
[ترجمه گوگل]در این شرایط، عذرخواهیهای مفتضحانه از برخی جهات، همدست با نگرشهای حامیانهای است که سعی میکنند خود را از آن جدا کنند
[ترجمه ترگمان]در این وضعیت، عذرخواهی پست نسبت به برخی از جنبه ها، با نگرش های patronizing که تلاش می کنند خود را از آن جدا کنند، باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در این وضعیت، عذرخواهی پست نسبت به برخی از جنبه ها، با نگرش های patronizing که تلاش می کنند خود را از آن جدا کنند، باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. When one of the fattest hailed him when he was out shopping he decided he must disassociate himself from that crowd.
[ترجمه گوگل]هنگامی که یکی از چاق ترین ها هنگام خرید از او استقبال کرد، تصمیم گرفت باید خود را از آن جمعیت جدا کند
[ترجمه ترگمان]وقتی یکی از the او را به خرید دعوت کرد تصمیم گرفت از این جماعت بر حذر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی یکی از the او را به خرید دعوت کرد تصمیم گرفت از این جماعت بر حذر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید