دیکشنری
مترجم
بپرس
disassembled
/ˌdɪsəˈsembl̩/
/ˌdɪsəˈsembl̩/
(verb transitive) مجزا کردن، سوا کردن، پیاده کردن (ماشین الات)، به هم ریختن
دنبال کنید
انگلیسی به انگلیسی
• taken apart, dismantled
پیشنهاد کاربران
سرهم نشده
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها