disarming

/ˌdɪˈsɑːrmɪŋ//dɪsˈɑːmɪŋ/

تحبیب کننده، دوستی انگیز، مهرانگیز، (دشمنی یا سوظن یا ترس) دشمنی زدا، شک زدا، آشتی انگیز، مهرانگیز a disarming smile لبخند مهرانگیز

جمله های نمونه

1. a disarming smile
لبخند مهرانگیز

2. Leonard approached with a disarming smile.
[ترجمه گوگل]لئونارد با لبخندی خلع سلاح نزدیک شد
[ترجمه ترگمان]لئونارد با لبخندی کج و معوج به او نزدیک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We will agree to disarming troops and leaving their weapons at military positions.
[ترجمه گوگل]ما با خلع سلاح نیروها و گذاشتن سلاح های آنها در مواضع نظامی موافقت خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]ما با خلع سلاح سربازان موافقت خواهیم کرد و سلاح های خود را در مواضع نظامی رها خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They outlined their aims with disarming frankness.
[ترجمه گوگل]آنها اهداف خود را با صراحت خلع سلاح بیان کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها هدف های خود را با خلع سلاح frankness بیان کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Her disarming honesty immediately created a much less hostile atmosphere in the room.
[ترجمه گوگل]صداقت خلع سلاح او بلافاصله فضای بسیار کمتر خصمانه ای را در اتاق ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]صداقت خلع سلاح او بلافاصله فضای منفی تری را در اتاق ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He displayed a disarming honesty by telling them about his father's bankruptcy.
[ترجمه گوگل]او با گفتن درباره ورشکستگی پدرش به آنها صداقت خلع سلاح نشان داد
[ترجمه ترگمان]او با گفتن این جمله در مورد ورشکستگی پدرش، صداقت خلع سلاح را به نمایش گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Key points of the UN plan include disarming and demobilizing the rebel troops.
[ترجمه گوگل]نکات کلیدی طرح سازمان ملل شامل خلع سلاح و خلع سلاح نیروهای شورشی است
[ترجمه ترگمان]نکات کلیدی طرح سازمان ملل شامل خلع سلاح و خلع سلاح نیروهای شورشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The chink in this otherwise disarming argument is that Nature exists only to the extent that we comprehend it.
[ترجمه گوگل]نقطه ضعف در این استدلال خلع سلاح کننده این است که طبیعت فقط در حدی وجود دارد که ما آن را درک کنیم
[ترجمه ترگمان]شکاف در این بحث برای خلع سلاح این است که طبیعت فقط تا اندازه ای وجود دارد که ما آن را درک می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The business of disarming the 20,000 Renamo rebels and the 40,000 government troops has barely started.
[ترجمه گوگل]کار خلع سلاح 20000 شورشی رنامو و 40000 سرباز دولتی به سختی آغاز شده است
[ترجمه ترگمان]تجارت خلع سلاح ۲۰،۰۰۰ شورشی رینامو و چهل هزار سرباز دولتی به سختی شروع شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It envisaged the disarming of all the Kampuchean factions and the creation of a neutral interim administration to organise free elections.
[ترجمه گوگل]خلع سلاح همه جناح های کامبوجی و ایجاد یک دولت موقت بی طرف برای سازماندهی انتخابات آزاد را در نظر داشت
[ترجمه ترگمان]این حزب، خلع سلاح همه جناح های Kampuchean و ایجاد یک دولت موقت بی طرف برای سازماندهی انتخابات آزاد را پیش بینی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sneakers' other major plus is a disarming unpredictability.
[ترجمه گوگل]مزیت اصلی دیگر کفش های کتانی غیرقابل پیش بینی بودن خلع سلاح است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این موارد مهم دیگر، غیرقابل پیش بینی ترین غیرقابل پیش بینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It wouldn't have worked without his disarming honesty.
[ترجمه گوگل]بدون صداقت خلع سلاح او کار نمی کرد
[ترجمه ترگمان]بدون صداقت his کار نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But Rank was a disarming opponent.
[ترجمه گوگل]اما رانک یک حریف خلع سلاح بود
[ترجمه ترگمان]اما رتبه یک حریف خلع سلاح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He inquired into his visitors'problems with disarming frankness.
[ترجمه گوگل]او با صراحتی خلع سلاح، مشکلات بازدیدکنندگانش را جویا شد
[ترجمه ترگمان]او با صداقت disarming از مهمانان خود سوال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• capable of allaying suspicion or hostility and inspiring confidence
if someone is disarming, they have the ability to make you to feel less angry or hostile.

پیشنهاد کاربران

The term "disarming" refers to something that is unexpectedly charming, endearing, or appealing, causing a person to lower their guard or feel at ease. It can also be used to describe an action or situation that makes someone feel less threatening or dangerous, such as when a person disarms a bomb or defuses a tense situation.
...
[مشاهده متن کامل]

صفت
به چیزی اطلاق می شود که به طور غیرمنتظره ای عزیز، دوست داشتنی یا جذاب است و باعث می شود فرد گارد خود را پایین بیاورد یا احساس راحتی کند. همچنین می توان از آن برای توصیف عمل یا موقعیتی استفاده کرد که باعث می شود شخص کمتر احساس خطر یا تهدید کند، مانند زمانی که یک فرد بمبی را خلع سلاح می کند یا موقعیتی پرتنش را خنثی می کند.
He displayed a disarming honesty by telling them about his father's bankruptcy.
With a disarming smile, O'Reilly tried to put her at ease.
He had a disarming reason for arriving late – he was reading to his children.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/disarming• https://www.merriam-webster.com/dictionary/disarming
آشتی پذیر
آشتی جویانه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : disarm
✅️ اسم ( noun ) : disarmament
✅️ صفت ( adjective ) : disarming
✅️ قید ( adverb ) : disarmingly
خلع سلاح کننده، به زانو درآورنده
خلع سلاح کننده ، نرم ، مهربانانه
خلع سلاح کردن
unarm
خلع صلاح کردن
صمیمانه
دوستانه
محبت آمیز

بپرس