disarm

/ˌdɪˈsɑːrm//dɪsˈɑːm/

معنی: خلع سلاح کردن، به حالت اشتی درامدن، غیر مسلح کردن
معانی دیگر: خلع سلاح شدن یا کردن، جنگ افزار زدایی کردن، اسلحه (ی خود را) زمین گذاشتن، زراد زدایی کردن، بی زیان کردن، بی آزار کردن، آسیب زدایی کردن، بی ضرر کردن، تحبیب کردن

جمله های نمونه

1. Getting the rebels to disarm will not be easy.
[ترجمه گوگل]خلع سلاح شورشیان کار آسانی نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]گرفتن شورشیانی که خلع سلاح می شوند آسان نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is difficult to persuade the superpowers to disarm.
[ترجمه گوگل]متقاعد کردن ابرقدرت ها برای خلع سلاح دشوار است
[ترجمه ترگمان]متقاعد کردن قدرت های ویژه برای خلع سلاح کردن دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The troops will not attempt to disarm the warring militias.
[ترجمه گوگل]نیروها برای خلع سلاح شبه نظامیان متخاصم تلاش نخواهند کرد
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی در تلاش برای خلع سلاح شبه نظامیان درگیر نخواهند بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The superpowers never agreed to disarm.
[ترجمه گوگل]ابرقدرت ها هرگز با خلع سلاح موافقت نکردند
[ترجمه ترگمان]قدرت های ویژه هرگز قبول نکردند که خلع سلاح شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The best way to disarm your critics is to make them laugh.
[ترجمه گوگل]بهترین راه برای خلع سلاح منتقدان این است که آنها را بخندانید
[ترجمه ترگمان]بهترین راه خلع سلاح critics این است که آن ها را بخنداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The government was reluctant to disarm.
[ترجمه گوگل]دولت تمایلی به خلع سلاح نداشت
[ترجمه ترگمان]دولت تمایلی به خلع سلاح نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mary can always disarm us with one of her happy little smiles.
[ترجمه گوگل]مریم همیشه با یکی از لبخندهای کوچک شادمان می تواند ما را خلع سلاح کند
[ترجمه ترگمان]مری همیشه می تواند با یکی از لبخنده ای her ما را خلع سلاح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The superpowers are unlikely to disarm completely.
[ترجمه گوگل]بعید است که ابرقدرت ها به طور کامل خلع سلاح شوند
[ترجمه ترگمان]بعید است ابر قدرت کامل خلع سلاح شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A rhetorical device with which to disarm his critics?
[ترجمه گوگل]ابزاری لفاظی که با آن منتقدانش را خلع سلاح کند؟
[ترجمه ترگمان]یک وسیله بدیعی که منتقدان خود را خلع سلاح کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The troopers then fanned out to disarm the blacks; two blacks were shot and two bayoneted in the process.
[ترجمه گوگل]سپس سربازان برای خلع سلاح سیاه پوستان به بیرون آمدند در این جریان دو سیاهپوست تیراندازی شدند و دو نفر نیز سرنیزه شدند
[ترجمه ترگمان]آن وقت سربازان فرار کردند تا سیاه پوستان را خلع سلاح کنند؛ دو سیاه پوست تیر خورده و دو تن در این فرآیند سرنیزه خورده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This suspicion is hard to disarm, since that is indeed what some Conservative advocates of enlargement would like.
[ترجمه گوگل]خلع ید این سوء ظن سخت است، زیرا این همان چیزی است که برخی از مدافعان محافظه کار گسترش گسترش می خواهند
[ترجمه ترگمان]خلع سلاح این مظنون دشوار است زیرا این امر در واقع همان چیزی است که برخی از حامیان محافظه کار توسعه دهندگان آن را دوست دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The rest of the guerrillas were to disarm by Oct. 3
[ترجمه گوگل]بقیه چریک ها قرار بود تا 3 اکتبر خلع سلاح شوند
[ترجمه ترگمان]بقیه چریک ها تا روز سوم اکتبر خلع سلاح شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You can arm and disarm the alarm system using your own personal access code.
[ترجمه گوگل]شما می توانید با استفاده از کد دسترسی شخصی خود، سیستم هشدار را مسلح و خلع سلاح کنید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با استفاده از کد دسترسی شخصی خود سیستم هشدار را کنترل و خلع سلاح کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The realistic alternative is to disarm imperialism by overthrowing it in its main bastions.
[ترجمه گوگل]بدیل واقع بینانه خلع سلاح امپریالیسم با سرنگونی آن در سنگرهای اصلی آن است
[ترجمه ترگمان]جایگزین واقع گرایانه آن است که امپریالیسم را با واژگون کردن آن در استحکامات اصلی خود خلع سلاح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. U. N. peacekeepers will disarm both forces.
[ترجمه گوگل]نیروهای حافظ صلح ایالات متحده هر دو نیرو را خلع سلاح خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]u ن حافظان صلح هر دو نیرو را خلع سلاح می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خلع سلاح کردن (فعل)
disarm, unarm

به حالت اشتی درامدن (فعل)
disarm

غیر مسلح کردن (فعل)
disarm

انگلیسی به انگلیسی

• demilitarize, take away weapons; take away the power to injure or harm; charm, pacify, allay suspicions
to disarm people means to take away their weapons.
if a country or organization disarms, it gets rid of some of its weapons.
if an explosive device is disarmed, it is no longer dangerous because the detonator has been removed.
to disarm someone also means to cause them to feel less angry or hostile.
see also disarming.

پیشنهاد کاربران

خلع سلاح کردن
دشمنی زُدایی
آشتی افزایی
دوستانه نمودن ( رابطه )
از ضامن خارج کردن، خلع سلاح کردن بی اثر کردن مین، خنثی کردن، خلع سلاح کردن، به حالت اشتی درامدن، علوم نظامی: غیر مسلح کردن
خلع سلاح شدن یا کردن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : disarm
✅️ اسم ( noun ) : disarmament
✅️ صفت ( adjective ) : disarming
✅️ قید ( adverb ) : disarmingly
از کار انداختن
خلع سلاح کردن
به حالت آشتی درآمدن
Lay down the weapons

Disarm = to lay down weapons
To Put down weapons
To Put down arms
خنثی کردن بمب

بپرس