1. Britain's number-one tennis player gave a disappointingly lacklustre performance.
[ترجمه گوگل]تنیسور شماره یک بریتانیا عملکرد ضعیف و ناامید کننده ای از خود ارائه داد
[ترجمه ترگمان]عدد بریتانیا - یک بازیکن تنیس به طور ناامیدانه عملکرد ضعیفی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عدد بریتانیا - یک بازیکن تنیس به طور ناامیدانه عملکرد ضعیفی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Disappointingly, he had nothing new to show us.
[ترجمه گوگل]ناامید کننده، او چیز جدیدی برای نشان دادن ما نداشت
[ترجمه ترگمان]Disappointingly، هیچ چیز جدیدی برای نشان دادن به ما نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Disappointingly، هیچ چیز جدیدی برای نشان دادن به ما نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The scope of the exhibition is disappointingly narrow.
[ترجمه گوگل]دامنه نمایشگاه به طرز ناامیدکننده ای محدود است
[ترجمه ترگمان]دامنه این نمایشگاه تا حدی باریک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دامنه این نمایشگاه تا حدی باریک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The team played very disappointingly.
[ترجمه گوگل]تیم بسیار ناامید کننده بازی کرد
[ترجمه ترگمان]تیم به طور very بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تیم به طور very بازی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The room was disappointingly small.
[ترجمه گوگل]اتاق به طرز ناامید کننده ای کوچک بود
[ترجمه ترگمان]اتاق به طور نا امید کننده ای کوچک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اتاق به طور نا امید کننده ای کوچک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This year a disappointingly small rise in pass rates.
[ترجمه گوگل]امسال یک افزایش ناامید کننده اندک در نرخ پاس
[ترجمه ترگمان]امسال یک افزایش کوچک به میزان اندک در نرخ عبور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]امسال یک افزایش کوچک به میزان اندک در نرخ عبور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Disappointingly, the exhibition omits Rauschenberg's portrait and still-life photography, which is richly illustrated in the catalogue.
[ترجمه گوگل]بهطور ناامیدکننده، نمایشگاه پرتره و عکاسی طبیعت بیجان راشنبرگ را که بهطور غنی در کاتالوگ نشان داده شده است، حذف کرده است
[ترجمه ترگمان]disappointingly، نمایشگاه تصویر Rauschenberg و عکاسی حیات بی جان که در این فهرست بسیار مصور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]disappointingly، نمایشگاه تصویر Rauschenberg و عکاسی حیات بی جان که در این فهرست بسیار مصور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Progress is disappointingly slow.
[ترجمه گوگل]پیشرفت به طرز ناامیدکننده ای کند است
[ترجمه ترگمان]پیشرفت به طور ناامیدانه آهسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پیشرفت به طور ناامیدانه آهسته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Disappointingly, none of the reviews mentioned Alvin by name.
[ترجمه گوگل]ناامید کننده، هیچ یک از بررسی ها نام آلوین را ذکر نکردند
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از the به نام آلوین نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از the به نام آلوین نوشته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This is disappointingly high and the Shropshire Railway Society has already cancelled its proposed trip.
[ترجمه گوگل]این میزان بسیار ناامیدکننده است و انجمن راه آهن Shropshire قبلاً سفر پیشنهادی خود را لغو کرده است
[ترجمه ترگمان]این متاسفانه متاسفانه خیلی زیاد است و انجمن راه آهن Shropshire شایر هم اکنون سفر پیشنهادی خود را لغو کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این متاسفانه متاسفانه خیلی زیاد است و انجمن راه آهن Shropshire شایر هم اکنون سفر پیشنهادی خود را لغو کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. But she, like Mr. Obama, has been disappointingly quiet about the key issue: the need to reform our out-of-control financial system.
[ترجمه گوگل]اما او، مانند آقای اوباما، به طرز ناامیدکننده ای در مورد موضوع کلیدی سکوت کرده است: نیاز به اصلاح سیستم مالی خارج از کنترل ما
[ترجمه ترگمان]اما او، مانند آقای اوباما، به طور ناامیدانه در مورد مساله کلیدی سکوت کرده است: نیاز به اصلاح سیستم مالی خارج از کنترل ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما او، مانند آقای اوباما، به طور ناامیدانه در مورد مساله کلیدی سکوت کرده است: نیاز به اصلاح سیستم مالی خارج از کنترل ما
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Disappointingly, we don't see any destructibility first-hand. Something else we don't see - but do talk about - is the new profession, Inscription.
[ترجمه گوگل]ناامید کننده است، ما هیچ گونه تخریب پذیری دست اول نمی بینیم چیز دیگری که ما نمی بینیم - اما درباره آن صحبت می کنیم - حرفه جدید، کتیبه است
[ترجمه ترگمان]Disappointingly، ما اولین کسی نیستیم که دست و پنجه نرم کنیم چیزی دیگر که ما نمی بینیم - اما در مورد این حرف می زنیم - این شغل جدید است، inscription
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Disappointingly، ما اولین کسی نیستیم که دست و پنجه نرم کنیم چیزی دیگر که ما نمی بینیم - اما در مورد این حرف می زنیم - این شغل جدید است، inscription
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Disappointingly, this show is only on view for a week.
[ترجمه گوگل]ناامید کننده، این نمایش تنها برای یک هفته در معرض نمایش است
[ترجمه ترگمان]disappointingly، این نمایش فقط برای یک هفته در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]disappointingly، این نمایش فقط برای یک هفته در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Disappointingly, his acts have been met with laughter.
[ترجمه گوگل]به طرز ناامید کننده ای، اعمال او با خنده همراه بوده است
[ترجمه ترگمان]Disappointingly، حرکات او را با خنده دیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Disappointingly، حرکات او را با خنده دیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In Darfur, disappointingly, it has amounted so far to almost nothing.
[ترجمه گوگل]در دارفور، به طرز ناامیدکننده ای، تا کنون تقریباً به هیچ رسیده است
[ترجمه ترگمان]متاسفانه در دارفور، به طور disappointingly، تقریبا هیچ چیزی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]متاسفانه در دارفور، به طور disappointingly، تقریبا هیچ چیزی وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید