1. Disappointedly, as it becomes a general mood of society, no one is vulnerable to it.
[ترجمه گوگل]متأسفانه با تبدیل شدن به یک روحیه عمومی جامعه، هیچ کس در برابر آن آسیب پذیر نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال، همانطور که به حالت کلی جامعه تبدیل می شود، هیچ کس در برابر آن آسیب پذیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، همانطور که به حالت کلی جامعه تبدیل می شود، هیچ کس در برابر آن آسیب پذیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Mary looked at me disappointedly, without saying a word.
[ترجمه گوگل]مریم با ناامیدی به من نگاه کرد، بدون اینکه حرفی بزند
[ترجمه ترگمان]مری بدون گفتن کلمه ای به من نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مری بدون گفتن کلمه ای به من نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She left the gambling table disappointedly.
[ترجمه گوگل]او ناامید میز قمار را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]میز قمار را به آهنگ disappointedly کنار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]میز قمار را به آهنگ disappointedly کنار گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Presently, there was a lightening of foliage and I thought, almost disappointedly, all that panic for nothing.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، شاخ و برگها کمرنگ شده بودند و من تقریباً ناامیدانه فکر کردم که این همه وحشت بیهوده است
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که هوا روشن شد و فکر کردم، تقریبا disappointedly، تمام این هراس برای هیچ چیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که هوا روشن شد و فکر کردم، تقریبا disappointedly، تمام این هراس برای هیچ چیز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. All the tickets having been sold out, they went away disappointedly.
[ترجمه گوگل]همه بلیت ها با فروخته شدن، ناامیدانه رفتند
[ترجمه ترگمان]همه بلیط ها فروخته شد و به آهنگ disappointedly رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه بلیط ها فروخته شد و به آهنگ disappointedly رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. All the tickets having be sold out, them go away disappointedly.
[ترجمه گوگل]همه بلیت ها با فروخته شدن، ناامیدانه از بین می روند
[ترجمه ترگمان]همه بلیط ها فروخته شدن، them go
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همه بلیط ها فروخته شدن، them go
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. With that he skipped even higher up the mountain while the wolf loped disappointedly away.
[ترجمه گوگل]با آن او حتی بالاتر از کوه پرید در حالی که گرگ ناامیدانه دور شد
[ترجمه ترگمان]در حالی که گرگ به طرف بالای کوه حرکت می کرد، از کوه بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که گرگ به طرف بالای کوه حرکت می کرد، از کوه بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید