• cause discontent; estrange or alienate affections of others
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی: ( ۱ ) بی اعتماد کردن ( ۲ ) بی علاقه یا ناراضی کردن ( ۳ ) از خود راندن / دل زده کردن در زبان محاوره ای: دل سرد کردن، زده کردن، از چشم انداختن ________________________________________ ... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها: 1. 🗳️ ( سیاسی – اجتماعی ) : ایجاد نارضایتی یا بی اعتمادی در میان مردم نسبت به حکومت، نهاد، یا گروهی خاص مثال: Heavy - handed policies may **disaffect** the population. سیاست های سخت گیرانه ممکنه مردم رو دل سرد کنه. 2. 🧠 ( روان شناختی – فردی ) : ایجاد احساس طرد، بی علاقگی، یا فاصله ی عاطفی در فرد نسبت به گروه، خانواده، یا سازمان مثال: Neglecting employees can **disaffect** even the most loyal team members. بی توجهی به کارمندان می تونه حتی وفادارترین اعضا رو دل زده کنه. 3. 🗣️ ( استعاری – فرهنگی ) : برای توصیف فرآیند تدریجی فاصله گرفتن ذهنی یا احساسی از یک باور، فرهنگ، یا ارزش مثال: The youth are increasingly **disaffected** by outdated traditions. جوان ها دارن به تدریج از سنت های قدیمی فاصله می گیرن. ________________________________________ 🔸 مترادف ها: alienate – estrange – discourage – demotivate – turn off – detach