disaccustom


معنی: ترک عادت دادن، دست کشیدن از، غیر معتاد ساختن
معانی دیگر: رفع اعتیاد کردن، از عادت انداختن، ناخویمند کردن

مترادف ها

ترک عادت دادن (فعل)
disaccustom

دست کشیدن از (فعل)
leave, quit, discard, go out, give over, surcease, disaccustom, knock off, leave off

غیر معتاد ساختن (فعل)
disaccustom

پیشنهاد کاربران

بپرس