directorship

/dəˈrektərˌʃɪp//dɪˈrektəʃɪp/

معنی: مدیریت
معانی دیگر: ریاست

جمله های نمونه

1. My father resigned his directorship last year.
[ترجمه گوگل]پدرم سال گذشته استعفا داد
[ترجمه ترگمان]پدرم سال گذشته از directorship استعفا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He will retire from the army / his directorship next year.
[ترجمه الناز] او در سال آینده بازنشسته خواهد شد از مدیریت سربازانش.
|
[ترجمه گوگل]او سال آینده از ارتش بازنشسته می شود / ریاست او
[ترجمه ترگمان]او سال آینده از ارتش آزاد خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Institute was established in 1960 under the directorship of Professor Leon Radzinowicz.
[ترجمه گوگل]این موسسه در سال 1960 تحت مدیریت پروفسور لئون رادزینوویچ تاسیس شد
[ترجمه ترگمان]این موسسه در سال ۱۹۶۰ و تحت ریاست پروفسور لئون Radzinowicz تاسیس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I have decided to recommend you for the directorship.
[ترجمه گوگل]من تصمیم گرفتم شما را برای مدیریت پیشنهاد کنم
[ترجمه ترگمان]من تصمیم گرفتم که شما رو به \"the\" توصیه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's just landed herself a company directorship.
[ترجمه گوگل]او به تازگی به عنوان مدیر شرکت انتخاب شده است
[ترجمه ترگمان]اون خودش رو به یه شرکت \"directorship\" رسونده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He is shooting at the directorship.
[ترجمه گوگل]او به سمت کارگردانی تیراندازی می کند
[ترجمه ترگمان]او به the تیراندازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He had a company directorship dangled in front of him.
[ترجمه گوگل]یک مدیر شرکت جلویش آویزان بود
[ترجمه ترگمان]او یک دسته مهمان داشت که در مقابلش تاب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She resigned her directorship and left the firm.
[ترجمه گوگل]او از ریاست خود استعفا داد و شرکت را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]او her را استعفا داد و شرکت را ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His directorship has come under fierce attack.
[ترجمه گوگل]مدیریت او مورد حمله شدید قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]directorship دچار حمله شدید شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He resigned his directorship and left the firm.
[ترجمه گوگل]او از ریاست خود استعفا داد و شرکت را ترک کرد
[ترجمه ترگمان]او از directorship استعفا داد و شرکت را ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Barry resigned his directorship in December 197
[ترجمه گوگل]بری در دسامبر 197 از سمت مدیریت خود استعفا داد
[ترجمه ترگمان]باری در روز ۱۹۷ دسامبر استعفای خود را استعفا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ms X has been named for the directorship / named as the new director.
[ترجمه گوگل]خانم ایکس به عنوان مدیر انتخاب شده است / به عنوان مدیر جدید معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]نام خانم ایکس به عنوان مدیر جدید انتخاب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She resigned the directorship.
[ترجمه گوگل]او از ریاست استعفا داد
[ترجمه ترگمان] اون از \"directorship\" استعفا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The directorship, for which he had struggled for years, represented to her only a house in Vanier Heights.
[ترجمه گوگل]کارگردانی که او سال ها برای آن تلاش کرده بود، برای او تنها خانه ای در ونیر هایتس بود
[ترجمه ترگمان]The که سال ها تلاش کرده بود تنها خانه ای در ارتفاعات Vanier دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مدیریت (اسم)
direction, administratorship, directorship, editorship, stage direction

انگلیسی به انگلیسی

• management; position or office of director
a directorship is the job or position of a company director.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : direct
✅️ اسم ( noun ) : direction / directness / director / directorate / directive / directory / directorship
✅️ صفت ( adjective ) : direct / directional / directorial / directionless / directive
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ قید ( adverb ) : directly / direct
✅ کلمه ربط ( conjunction ) : directly

بپرس