1. the direction of an airplane's flight
راستای پرواز هواپیما
2. at her direction
بنابر دستور او
3. in the direction of
در جهت
4. in which direction did the bandit go?
راهزن کدام ور رفت ؟
5. the opposite direction
جهت مخالف
6. in a westerly direction
در جهت غرب
7. please follow the direction of the arrow
لطفا در جهت پیکان (فلش) حرکت کنید.
8. he was given overall direction of the program
سرپرستی کلی برنامه به او سپرده شده بود.
9. the man under whose direction this book was written
مردی که تحت سرپرستی او این کتاب نوشته شد
10. a report prepared at the direction of the president
گزارشی که به دستور رئیس تهیه شده است
11. problems cropped up in every direction
مسائل از هر سو روی آور شدند.
12. canals intersect the city in every direction
آبراه ها از هر سو شهر را قطع می کند.
13. he rolled his head in the direction of the window
سرش را به طرف پنجره چرخاند.
14. serious problems assailed him from every direction
مسائل جدی از هر سو به او روی آوردند.
15. she turned her eyes in my direction
چشمان خود را به سوی من چرخاند.
16. the play was performed under his direction
نمایشنامه به کارگردانی او اجرا شد.
17. there are beautiful walks in every direction from here
در تمام اطراف اینجا،راه های زیبایی برای پیاده روی وجود دارد.
18. italian art was trending in a new direction
گرایش هنر ایتالیا در جهت نوینی بود.
19. the outbreak of war gave a new direction to his activities
آغاز جنگ به فعالیت های او روند تازه ای داد.
20. the tree thrusts its roots in every direction
درخت ریشه های خود را در تمام جوانب گسترده می کند.
21. the wind is blowing in a northerly direction
باد در جهت شمالی می وزد.
22. as long as this company is under my direction . . .
تا هنگامی که این شرکت تحت مدیریت من است . . .
23. in the airport's concourse, people were moving in every direction
در تالار مرکزی فرودگاه مردم در هرجهت در حرکت بودند.
24. when the dog approached, the pigeons scattered in every direction
وقتی سگ نزدیک شد کبوترها به اطراف پراکنده شدند.
25. she smoked constantly and exhaled the smoke forcefully in my direction
او مرتب سیگار می کشید و دود آن را با فشار به طرف من بیرون می داد.
26. the guns are mounted in such a way as to pivot easily in every direction
توپ ها طوری سوار شده اند که به آسانی به هر طرف به چرخند.
27. In which direction are you going, north or south?
[ترجمه PARASTOO] به کدوم سمت میخواید برید. شمال یا جنوب؟|
[ترجمه David] به کدام جهت قصد دارید بروید، شمال یا جنوب؟|
[ترجمه گوگل]به کدام سمت شمال یا جنوب می روید؟[ترجمه ترگمان]به کدام سمت می روید، شمال یا جنوب؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. He changed direction swiftly, turned into the hallway and headed her off.
[ترجمه گوگل]به سرعت تغییر جهت داد، به داخل راهرو چرخید و او را به راه انداخت
[ترجمه ترگمان]او به سرعت مسیرش را عوض کرد و به طرف هال برگشت و به سمت او رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به سرعت مسیرش را عوض کرد و به طرف هال برگشت و به سمت او رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. Drivers coming in the opposite direction swerved to avoid the bodies.
[ترجمه David] رانندگانی که از جهت مخالف می آیندبرای دوری از افرادمارپیچ می رانند.|
[ترجمه گوگل]رانندگانی که در جهت مخالف می آمدند برای جلوگیری از اجساد منحرف شدند[ترجمه ترگمان]رانندگانی که در جهت مخالف پیش می آیند، برای اجتناب از اجساد منحرف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. They wandered off in the direction of the nearest store.
[ترجمه گوگل]آنها به سمت نزدیکترین فروشگاه سرگردان شدند
[ترجمه ترگمان]به طرف نزدیک ترین مغازه رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طرف نزدیک ترین مغازه رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید