direct tax

/dəˈrektˈtæks//dɪˈrekttæks/

معنی: مالیات مستقیم
معانی دیگر: مالیات مستقیم (مثلا مالیات بر حقوق - در مقابل مالیات غیر مستقیم یا indirect tax که عبارتست از مالیات بر کالاهای مصرفی و غیره)، مالیات سرانه

جمله های نمونه

1. Direct taxes could only be levied with the consent of Parliament.
[ترجمه گوگل]مالیات های مستقیم فقط با موافقت مجلس قابل اخذ است
[ترجمه ترگمان]مالیات مستقیم تنها با موافقت پارلمنت وضع خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Their government's revenues come mainly from direct taxes.
[ترجمه گوگل]درآمدهای دولت آنها عمدتاً از مالیات های مستقیم به دست می آید
[ترجمه ترگمان]درآمد دولت آن ها عمدتا ناشی از مالیات های مستقیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To recap the method, direct taxes have a legal framework facilitating the assessment of the overall effective marginal tax rates.
[ترجمه گوگل]برای جمع بندی روش، مالیات های مستقیم دارای چارچوب قانونی هستند که ارزیابی نرخ های مالیات نهایی موثر را تسهیل می کند
[ترجمه ترگمان]پرداختن به این روش، مالیات های مستقیم یک چارچوب قانونی برای تسهیل ارزیابی نرخ کلی مالیات حاشیه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Direct Taxes Individuals pay income tax on earnings from labour, rents, dividends, and interest.
[ترجمه گوگل]مالیات های مستقیم: افراد بر درآمد حاصل از کار، اجاره، سود سهام و بهره مالیات بر درآمد می پردازند
[ترجمه ترگمان]مالیات های مستقیم، افراد مالیات بر درآمد را از درآمد، اجاره، سود سهام، و سود می پردازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This points to shifting the emphasis away from direct tax on people's incomes and on to taxes on wealth or on spending.
[ترجمه گوگل]این امر به تغییر تاکید از مالیات مستقیم بر درآمد مردم و بر مالیات بر ثروت یا هزینه ها اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]این به تغییر تاکید بر کاهش مالیات مستقیم بر درآمد مردم و مالیات بر ثروت یا صرف هزینه اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Income tax is by far the most important direct tax, alone contributing almost 26% of government receipts.
[ترجمه گوگل]مالیات بر درآمد تا حد زیادی مهمترین مالیات مستقیم است که به تنهایی تقریباً 26 درصد از درآمدهای دولت را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]مالیات بر درآمد از مهم ترین مالیات مستقیم است که تنها ۲۶ درصد از رسیده ای دولت را به خود اختصاص داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In most countries a direct tax on person, called an tax.
[ترجمه گوگل]در اکثر کشورها مالیات مستقیم بر شخص، مالیات نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]در اغلب کشورها یک مالیات مستقیم به فردی به نام مالیات گفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Every citizen should pay direct tax on time.
[ترجمه گوگل]هر شهروند باید مالیات مستقیم را به موقع پرداخت کند
[ترجمه ترگمان]هر شهروندی باید به موقع مالیات مستقیم بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And shifting toward greater direct tax will promote economic growth and improve income redistribution.
[ترجمه گوگل]و تغییر به سمت مالیات مستقیم بیشتر باعث رشد اقتصادی و بهبود توزیع مجدد درآمد خواهد شد
[ترجمه ترگمان]و تغییر به سمت مالیات مستقیم بیشتر، رشد اقتصادی را ارتقا خواهد داد و توزیع درآمد را بهبود خواهد بخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The direct tax, altogether included tax, monetary gains tax, tax, tax and stamp duty.
[ترجمه گوگل]مالیات مستقیم، در مجموع شامل مالیات، مالیات بر عایدی پولی، مالیات، مالیات و حق تمبر بود
[ترجمه ترگمان]مالیات مستقیم، مالیات، مالیات، مالیات، مالیات و تمبر از جمله مالیات مستقیم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A direct tax placed on emissions of greenhouse gases.
[ترجمه گوگل]مالیات مستقیم بر انتشار گازهای گلخانه ای
[ترجمه ترگمان]یک مالیات مستقیم که بر انتشار گازهای گلخانه ای قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The ratio fell substantially after that, and by 1986 direct taxes only provided some 10% more revenue than taxes on expenditure.
[ترجمه گوگل]این نسبت پس از آن به میزان قابل توجهی کاهش یافت و تا سال 1986 مالیات های مستقیم تنها 10 درصد بیشتر از مالیات بر هزینه ها درآمد ایجاد کردند
[ترجمه ترگمان]این نسبت به میزان قابل توجهی پس از آن کاهش یافت و در سال ۱۹۸۶ مالیات های مستقیم تنها ۱۰ درصد درآمد بیشتر از مالیات بر مخارج را تامین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But the larger part is supposed to come from direct taxes.
[ترجمه گوگل]اما قرار است بخش بزرگ‌تری از مالیات‌های مستقیم تامین شود
[ترجمه ترگمان]اما قسمت بزرگ تر قرار است از مالیات های مستقیم بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مالیات مستقیم (اسم)
direct tax

تخصصی

[ریاضیات] مالیات مستقیم

انگلیسی به انگلیسی

• tax that can only be paid by the person who is taxed
a direct tax is a tax which a person or organization pays directly to the government, for example income tax.

پیشنهاد کاربران

بپرس