1. direct and indirect taxes
مالیات های مستقیم و غیر مستقیم
2. direct contact
تماس مستقیم
3. direct contagion
واگیری مستقیم
4. direct knowledge
اطلاع (یا دانش) دست اول
5. direct object
مفعول مستقیم
6. direct ratio
نسبت مستقیم
7. direct debit
(بانکداری) بدهی مستقیم،حق برداشت از حساب شخص دیگر
8. direct elections
انتخابات مستقیم،انتخابات یک مرحله ای
9. a direct answer
پاسخ صریح
10. a direct flight from london to tehran
پرواز یک راست از لندن به تهران
11. a direct heir
وارث بلافصل
12. a direct hit had dissolved one of the tanks
اصابت مستقیم (گلوله) یکی از تانک ها را متلاشی کرده بود.
13. a direct line
خط راست
14. a direct quotation
نقل قول مستقیم (بی کم و کاست)
15. a direct route
راه راست،صراط مستقیم
16. my direct ancestors
اجداد مستقیم (پدر در پدر) من
17. to direct one's attention at something
توجه خود را معطوف به چیزی کردن
18. give me a direct answer and don't hedge!
به من جواب درست بده و این دست و آن دست نکن.
19. he is the direct opposite of his brother
او درست نقطه ی مقابل برادرش است.
20. mr. mahmoody will direct the orchestra
آقای محمودی ارکستر را رهبری خواهد کرد.
21. we have no direct communication with the flooded areas
ما ارتباط مستقیمی با نواحی سیل زده نداریم.
22. a bomb that scores a direct hit
بمبی که مستقیما به هدف می خورد
23. we must find a more direct way of helping the poor
بایستی راه سرراست تری برای کمک به مستمندان بیابیم.
24. Can I dial this number direct, or do I have to go through the operator?
[ترجمه گوگل]آیا می توانم مستقیماً این شماره را بگیرم یا باید از طریق اپراتور مراجعه کنم؟
[ترجمه ترگمان]می توانم این شماره را مستقیم بگیرم، یا باید از طریق اپراتور وارد شوم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]می توانم این شماره را مستقیم بگیرم، یا باید از طریق اپراتور وارد شوم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. He envisages the possibility of establishing direct diplomatic relations in the future.
[ترجمه گوگل]او امکان برقراری روابط دیپلماتیک مستقیم را در آینده پیش بینی می کند
[ترجمه ترگمان]او احتمال ایجاد روابط دیپلماتیک مستقیم در آینده را پیش بینی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او احتمال ایجاد روابط دیپلماتیک مستقیم در آینده را پیش بینی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. There's a direct link between diet and heart disease.
[ترجمه گوگل]ارتباط مستقیمی بین رژیم غذایی و بیماری قلبی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ارتباط مستقیمی بین رژیم غذایی و بیماری های قلبی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ارتباط مستقیمی بین رژیم غذایی و بیماری های قلبی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. There is a direct correlation between exposure to sun and skin cancer.
[ترجمه گوگل]ارتباط مستقیمی بین قرار گرفتن در معرض آفتاب و سرطان پوست وجود دارد
[ترجمه ترگمان]ارتباط مستقیمی بین مواجهه با سرطان پوست و پوست وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ارتباط مستقیمی بین مواجهه با سرطان پوست و پوست وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. Is there a direct train to Edinburgh?
[ترجمه گوگل]آیا قطار مستقیم به ادینبورگ وجود دارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا یک قطار مستقیم به \"ادینبرگ\" وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آیا یک قطار مستقیم به \"ادینبرگ\" وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
29. The study also demonstrated a direct link between obesity and mortality.
[ترجمه گوگل]این مطالعه همچنین ارتباط مستقیمی را بین چاقی و مرگ و میر نشان داد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه همچنین ارتباط مستقیمی بین چاقی و مرگ و میر نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این مطالعه همچنین ارتباط مستقیمی بین چاقی و مرگ و میر نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
30. There is no direct reference to her own childhood in the novel.
[ترجمه گوگل]هیچ اشاره مستقیمی به دوران کودکی خودش در رمان وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ مرجع مستقیمی برای دوران کودکی او در رمان وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ مرجع مستقیمی برای دوران کودکی او در رمان وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید