dire charge

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی
- اتهام وخیم
- اتهام جدی
- مسئولیت سنگین ( در معنای استعاری )
- در محاوره: اتهام سنگین
- - -
## 🔸 تعریف ها
1. ** ( حقوقی – اصلی ) :** اتهام یا جرم بسیار جدی که پیامدهای سنگین قانونی دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

- مثال: *He faced a dire charge of homicide. *
او با اتهام جدی قتل روبه رو شد
2. ** ( خبری – کاربردی ) :** در گزارش های رسانه ای، برای توصیف اتهاماتی که اهمیت یا شدت بالایی دارند.
3. ** ( ادبی – استعاری ) :** مسئولیت یا وظیفه ای بسیار سنگین و خطرناک.
- مثال: *The general carried the dire charge of defending the nation. *
ژنرال مسئولیت سنگین دفاع از ملت را بر دوش داشت
- - -
## 🔸 مترادف ها
serious accusation – grave charge – severe allegation – heavy responsibility
- - -
## 🔸 مثال ها
- *The suspect was arrested on a dire charge of terrorism. *
مظنون به اتهام وخیم تروریسم دستگیر شد
- *The article reported dire charges against the company. *
مقاله از اتهامات جدی علیه شرکت خبر داد
- *He bore the dire charge of protecting the sacred relic. *
او مسئولیت سنگین حفاظت از یادگار مقدس را بر دوش داشت