dippy

/ˈdɪpi//ˈdɪpi/

(خودمانی) نادان، کم خرد، سبکسر، خل، شیدا، شیدا the girl was feeling dippy about the boy next door دختر دیوانهی پسر همسایه بود

جمله های نمونه

1. the girl was feeling dippy about the boy next door
دختر دیوانه ی پسر همسایه بود.

2. She was a plain, dippy girl who always looked like she'd have trouble getting past the £200 question on Millionaire.
[ترجمه گوگل]او دختری ساده و بی روح بود که همیشه به نظر می رسید برای پشت سر گذاشتن سوال 200 پوندی میلیونر مشکل دارد
[ترجمه ترگمان]او دختری ساده و dippy بود که همیشه به نظر می رسید برای گذشتن از ۲۰۰ سوال در مورد میلیونر دچار مشکل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Although some of the questions are dippy, the volume is an inimitable record of poetic opinions and conversational habits.
[ترجمه گوگل]اگرچه برخی از سؤالات ضعیف هستند، اما حجم آن رکوردی تکرار نشدنی از نظرات شاعرانه و عادات مکالمه است
[ترجمه ترگمان]با اینکه برخی از این سوالات dippy هستند، اما این کتاب یک سابقه بی نظیر از عقاید شاعرانه و عادات محاوره ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I've always been dippy about Charity from a child.
[ترجمه گوگل]من همیشه از کودکی در مورد خیریه نگران بودم
[ترجمه ترگمان]من همیشه در مورد خیریه یه بچه پرت و پلا می گفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I hear you're dippy over a dame at the New Congress Club.
[ترجمه گوگل]شنیده‌ام که در کلاب کنگره‌ی جدید به خاطر دختری گیج می‌شوید
[ترجمه ترگمان]شنیده ام که در باشگاه جدید کنگره در حال بازدید از یک خانم هستید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Ben: Carol's dressing her in some dippy outfit.
[ترجمه گوگل]بن: کارول دارد او را لباسی شیک می پوشاند
[ترجمه ترگمان]کارول \"داره لباس dippy تنش میکنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He has a dippy notion that the moon is inhabited.
[ترجمه گوگل]او تصوری مبهم دارد که ماه مسکونی است
[ترجمه ترگمان]او یک ایده dippy دارد که ماه در آن ساکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Elsewhere the album is nicely poised between dippy and melancholic moods, and is quite a triumph of indie-pop!
[ترجمه گوگل]در جاهای دیگر آلبوم به خوبی بین حال و هوای غم انگیز و مالیخولیایی قرار گرفته است و کاملاً یک پیروزی ایندی-پاپ است!
[ترجمه ترگمان]در جای دیگر، آلبوم به خوبی بین dippy و moods سودا زده قرار گرفته است، و کاملا نشانه پیروزی ایندی پاپ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This covers both his penchant for fusion, and his dippy mystic positivism and cosmology of love.
[ترجمه گوگل]این هم میل او به آمیختگی و هم پوزیتیویسم عرفانی و کیهان شناسی عشق را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]این، هم میل او به ترکیب، و هم positivism عرفانی his و کیهان شناسی عشق را پوشش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. That makes sense because a domestic chicken with a dippy spatial memory would survive but a forgetful wild bird would go hungry.
[ترجمه گوگل]این منطقی است زیرا یک مرغ اهلی با حافظه فضایی ضعیف زنده می ماند اما یک پرنده وحشی فراموشکار گرسنه می ماند
[ترجمه ترگمان]این با عقل جور در می اید چون یک مرغ خانگی با یک خاطره مانند ادراک سه بعدی زنده می ماند، اما یک پرنده وحشی، گرسنه خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But to ban them and berate them seems doubly dippy.
[ترجمه گوگل]اما ممنوع کردن آنها و سرزنش آنها دوچندان بد به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]اما برای ممنوع کردن آن ها و سرزنش کردن آن ها به نظر دو برابر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• "crazy about", obsessed, somewhat crazy

پیشنهاد کاربران

Dippy is a slang term used to describe someone or something that is silly, foolish, or lacking common sense. It is often used in a playful or affectionate manner.
اصطلاح عامیانه برای توصیف کسی یا چیزی که احمقانه، غیر منطقی یا فاقد عقل سلیم بنظر می رسد.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب به شکلی شوخ طبعانه یا محبت آمیز استفاده می شود.
“She’s a bit dippy, but we love her. ”
Someone might comment, “That’s a dippy idea. ”
Another person might playfully tease, “Don’t be so dippy!”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-illogical/
ریختن رو هم , عاشق شدن

بپرس