🔸 معادل فارسی:
- پایین آمدن / خم شدن
- افت کردن / کاهش یافتن
- فرو رفتن به سمت پایین
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( فیزیکی – اصلی ) :**
به معنای حرکت کردن یا خم شدن به سمت پایین.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: *The bird dipped down to catch the fish. *
پرنده برای گرفتن ماهی پایین آمد.
2. ** ( محاوره ای – کاربردی ) :**
برای اشاره به کاهش یا افت در سطح، مقدار یا وضعیت.
مثال: *Sales dipped down last month. *
فروش ماه گذشته افت کرد.
3. ** ( استعاری – تصویری ) :**
موج یا منحنی که ناگهان پایین می رود، افت یا نزول در حرکت یا وضعیت.
- - -
🔸 مترادف ها:
drop – decline – sink – lower – fall
- - -
- در زبان روزمره، *dip down* هم برای حرکت فیزیکی ( پرنده، هواپیما، بدن ) و هم برای افت در آمار یا وضعیت به کار می رود.
- در نمودارها یا گزارش های اقتصادی، �dip down� اغلب برای کاهش ناگهانی استفاده می شود.
- پایین آمدن / خم شدن
- افت کردن / کاهش یافتن
- فرو رفتن به سمت پایین
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( فیزیکی – اصلی ) :**
به معنای حرکت کردن یا خم شدن به سمت پایین.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: *The bird dipped down to catch the fish. *
پرنده برای گرفتن ماهی پایین آمد.
2. ** ( محاوره ای – کاربردی ) :**
برای اشاره به کاهش یا افت در سطح، مقدار یا وضعیت.
مثال: *Sales dipped down last month. *
فروش ماه گذشته افت کرد.
3. ** ( استعاری – تصویری ) :**
موج یا منحنی که ناگهان پایین می رود، افت یا نزول در حرکت یا وضعیت.
- - -
🔸 مترادف ها:
- - -
- در زبان روزمره، *dip down* هم برای حرکت فیزیکی ( پرنده، هواپیما، بدن ) و هم برای افت در آمار یا وضعیت به کار می رود.
- در نمودارها یا گزارش های اقتصادی، �dip down� اغلب برای کاهش ناگهانی استفاده می شود.
شیب رو به پایین
خوشحال باش، شاد باش، به چیزای بد فکر نکن