diode

/ˈdaɪoʊd//ˈdaɪəʊd/

معنی: دیود
معانی دیگر: (برق) دو راهه، لامپ دو الکترودی، چراغ دو راه، دو قطبی، لامپ دو پایه ای

جمله های نمونه

1. diode limiter
محدود کننده ی دو قطبی

2. The diode Dis reverse biased during this period and plays no part in the action.
[ترجمه گوگل]دیود دیس معکوس در این مدت بایاس می شود و هیچ نقشی در عمل ندارد
[ترجمه ترگمان]این diode معکوس در طول این دوره معکوس می شود و در عمل شرکت نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Connecting a diode in parallel with the capacitor C converts the astable multivibrator into a monostable multivibrator with one stable state.
[ترجمه گوگل]اتصال یک دیود به صورت موازی با خازن C، مولتی ویبراتور استیبل را به یک مولتی ویبراتور مونوپایدار با یک حالت پایدار تبدیل می کند
[ترجمه ترگمان]اتصال یک دیود به موازات خازن C به تبدیل astable به یک حالت پایدار با یک حالت پایدار تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The two heatsinks for the Darlington transistor and diode D1 should also be readily available.
[ترجمه گوگل]دو هیت سینک برای ترانزیستور دارلینگتون و دیود D1 نیز باید به راحتی در دسترس باشند
[ترجمه ترگمان]دو heatsinks برای ترانزیستور دارلینگتون و D۱ diode نیز باید به آسانی در دسترس باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This is because every diode is individually calibrated and balanced to ensure uniform printing across every single line.
[ترجمه گوگل]این به این دلیل است که هر دیود به طور جداگانه کالیبره و متعادل شده است تا از چاپ یکنواخت در هر خط اطمینان حاصل شود
[ترجمه ترگمان]این به این دلیل است که هر دیود به صورت جداگانه کالیبره و متعادل می شود تا از چاپ یکدست در هر خط منفرد اطمینان حاصل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Changes in the component values, the particular diode, and the source frequency can give a rich variety of observations.
[ترجمه گوگل]تغییرات در مقادیر مؤلفه، دیود خاص و فرکانس منبع می تواند مشاهدات متنوعی را ارائه دهد
[ترجمه ترگمان]تغییرات در مقادیر جز، دیود خاص و فرکانس منبع می تواند تنوع زیادی از مشاهدات داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A fast recovery diode must therefore be used.
[ترجمه گوگل]بنابراین باید از دیود بازیابی سریع استفاده شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین باید از یک دیود بازیابی سریع استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At normal operating voltage, the TVS diode is inactive, like an open circuit.
[ترجمه گوگل]در ولتاژ کاری معمولی، دیود TVS مانند یک مدار باز غیر فعال است
[ترجمه ترگمان]در ولتاژ عملیاتی نورمال، دیود TVS مانند یک مدار باز غیر فعال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Schottky barrier diode. Repetitive peak reverse voltage 30 V.
[ترجمه گوگل]دیود مانع شاتکی پیک تکراری ولتاژ معکوس 30 ولت
[ترجمه ترگمان]دیود مانع Schottky حداکثر ولتاژ معکوس ولتاژ معکوس ۳۰ ولت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Electrical characteristics of SRD ( step recovery diode ) are analyzed, and a model of SRD is proposed.
[ترجمه گوگل]ویژگی‌های الکتریکی SRD (دیود بازیابی مرحله‌ای) تحلیل می‌شوند و مدلی از SRD پیشنهاد می‌شود
[ترجمه ترگمان]مشخصه های الکتریکی of (دیود بازیابی مرحله ای)تحلیل و مدلی از SRD پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A diode rectifier (2 rectifies the current.
[ترجمه گوگل]یکسو کننده دیود (2 جریان را اصلاح می کند
[ترجمه ترگمان]یک یکسو کننده دیودی (۲ rectifies جریان)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A new light - emitting diode ( LED ) sun photometer used as spectrally selective photo detectors is developed.
[ترجمه گوگل]نورسنج خورشیدی دیود ساطع کننده نور (LED) جدید که به عنوان آشکارسازهای عکس انتخابی طیفی استفاده می شود توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]یک دیود ساطع کننده نور جدید (LED)که از آن به عنوان ردیاب صوتی انتخابی استفاده می شود، توسعه داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The output voltage is determined by the Zener diode (VR voltage and the voltage drops across the optocoupler (U LED and resistor R
[ترجمه گوگل]ولتاژ خروجی توسط دیود زنر تعیین می شود (ولتاژ VR و افت ولتاژ در سراسر اپتوکوپلر (U LED و مقاومت R
[ترجمه ترگمان]ولتاژ خروجی توسط ولتاژ Zener (VR)و افت ولتاژ بین the (U و مقاومت R)تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The diode damage of automobile alternator should cut off its current passage.
[ترجمه گوگل]آسیب دیود دینام خودرو باید عبور جریان آن را قطع کند
[ترجمه ترگمان]آسیب دیود آلترناتور خودرو باید مسیر فعلی خود را قطع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Silicon power rectifier diode. Cathode to case. Peak reverse voltage 600V. Max forward current 30A.
[ترجمه گوگل]دیود یکسو کننده قدرت سیلیکونی کاتد به کیس حداکثر ولتاژ معکوس 600 ولت حداکثر جریان رو به جلو 30 آمپر
[ترجمه ترگمان]دیود یکسو کننده قدرت سیلیکون Cathode برای رسیدگی به پرونده ولتاژ معکوس ۶۰۰ V حداکثر ۳۰ ثانیه در حال حاضر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دیود (اسم)
diode

تخصصی

[سینما] دوقطبی
[کامپیوتر] دیود - دیود - وسیله ای الکترونیکی که امکان عبور جیان الکتریکی را فقط از یک جهت می دهد. دیودها به وسیله ی اتصال دو نیمه هادی نوع Pو N شکل می گیرند واثر یکسوکنندگی دارند. نگاه کنید به Transistor ; LED ; semiconductor;
[برق و الکترونیک] دیود 1. قطعه نیمرسانای دو سر ( یکسو کننده ) که مشخصه ولتاژ - جریان آن دارای رفتار غیر خطی است . دیود جریان را در یک جهت عبور می دهد ( بایاس مستقیم forward bias ) اما در جهت مخالف آن را رد می کند _( بایاس معکوس reverse dias ) سرهای آن آند ( anode ) و کاتد ( dathode ) نامیده می شوند . دو نوع اصلی دیود نیمرسانا عبارتند از : پیوند PN ای که در مرز مشترک دو ناحیه N و P یک سد الکتریکی ایجاد می کند و دیود شاتکی که سد آن بین یک نیمرسانا و یک فلز تشکیل می شود . 2. نوعی لامپ الکترونی دو الکترودی که در حال حاضر استفده از آن منسوخ شده است. - دیود، یکسو کننده

انگلیسی به انگلیسی

• electronic component that transfers an electrical current in only one direction (electronics, computers)

پیشنهاد کاربران

یکسوگر/یکسونده.
diode ( فیزیک )
واژه مصوب: دیود
تعریف: وسیله‏ای الکترونیکی برای یک‏طرفه کردن جریان الکتریکی
وسیله ای است در مدار که با شرایط بایاس مستقیم ( سر مثبت منبع تغذیه به سر مثبت دیود و سر منفی همان منبع به سر منفی ) یکسو سازی جریان می کند و با بایاس معکوس مانع عبور جریان شده و مدار باز خواهد
قطعه ای برقی که جریان را فقط در یک جهت عبور می دهد

بپرس