1. She used to let me dink her on my horse.
[ترجمه گوگل]او به من اجازه می داد او را روی اسبم بخورم
[ترجمه ترگمان]اون به من اجازه می داد که اونو روی اسب خودم راه بندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون به من اجازه می داد که اونو روی اسب خودم راه بندازم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He used to dink his son to school.
[ترجمه گوگل]او عادت داشت پسرش را به مدرسه برساند
[ترجمه ترگمان]اون عادت داشت پسرش رو به مدرسه ببره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون عادت داشت پسرش رو به مدرسه ببره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He and she dinked up the hill.
[ترجمه گوگل]او و او از تپه غذا خوردند
[ترجمه ترگمان]از تپه بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از تپه بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The newspaper used the neologism "dinks", Double Income No Kids.
[ترجمه گوگل]روزنامه از نئولوژیسم "دینکس" استفاده کرد، درآمد دو برابر بدون بچه ها
[ترجمه ترگمان]این روزنامه از روزنامه \"dinks\"، درآمد دوگانه بدون کودکان استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این روزنامه از روزنامه \"dinks\"، درآمد دوگانه بدون کودکان استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Pets - only DINK family like pets rather than child.
[ترجمه گوگل]حیوانات خانگی - فقط خانواده DINK حیوانات خانگی را به جای کودک دوست دارند
[ترجمه ترگمان]حیوانات خانگی به جای کودکان به حیوانات خانگی مانند حیوانات خانگی تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حیوانات خانگی به جای کودکان به حیوانات خانگی مانند حیوانات خانگی تبدیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. My brother's rinky - dink motorcycle just fell apart.
[ترجمه گوگل]موتور سیکلت rinky-dink برادرم از هم پاشید
[ترجمه ترگمان]یه موتور سیکلت My از هم جدا شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یه موتور سیکلت My از هم جدا شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. DINK families refer to families that have dual income and no kids.
[ترجمه گوگل]خانوادههای DINK به خانوادههایی گفته میشود که دارای درآمد دوگانه و بدون فرزند هستند
[ترجمه ترگمان]خانواده های dink به خانواده هایی مراجعه می کنند که دارای درآمد دوگانه و فاقد فرزند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خانواده های dink به خانواده هایی مراجعه می کنند که دارای درآمد دوگانه و فاقد فرزند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Yet many people choose a DINK family.
[ترجمه گوگل]با این حال بسیاری از مردم خانواده DINK را انتخاب می کنند
[ترجمه ترگمان]با این حال بسیاری از مردم خانواده dink را انتخاب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال بسیاری از مردم خانواده dink را انتخاب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. What dink of wine do you have?
[ترجمه گوگل]چه نوشیدنی شرابی دارید؟
[ترجمه ترگمان]شما چقدر شراب دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما چقدر شراب دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The boy's name was Humperdink, or Dink for short.
[ترجمه گوگل]اسم پسر هامپردینک یا به اختصار دینک بود
[ترجمه ترگمان]اسم بچه Humperdink یا Dink بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اسم بچه Humperdink یا Dink بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There are more and more DINK families in big cities.
[ترجمه گوگل]تعداد خانواده های دینک در شهرهای بزرگ بیشتر و بیشتر می شود
[ترجمه ترگمان]در شهرهای بزرگ، خانواده های dink بیشتری وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در شهرهای بزرگ، خانواده های dink بیشتری وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Dink : A ball hIt'so it floats very softly.
[ترجمه گوگل]دینک: توپی که خیلی نرم شناور می شود
[ترجمه ترگمان]یک مجلس رقص به این ترتیب خیلی آهسته در هوا شناور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک مجلس رقص به این ترتیب خیلی آهسته در هوا شناور می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This small town only has one rinky - dink restaurant.
[ترجمه گوگل]این شهر کوچک فقط یک رستوران رینکی دارد
[ترجمه ترگمان]این شهر کوچک فقط یه رستوران rinky داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این شهر کوچک فقط یه رستوران rinky داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It thinks the emergence of DINK phenomenon has it's own historical inevitability in china.
[ترجمه گوگل]فکر می کند ظهور پدیده DINK اجتناب ناپذیر تاریخی خاص خود را در چین دارد
[ترجمه ترگمان]این فکر می کند که ظهور یک پدیده dink در چین اختیار خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فکر می کند که ظهور یک پدیده dink در چین اختیار خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید