dinginess

/ˈdɪndʒɪnəs//ˈdɪndʒɪnəs/

معنی: چرکی، دودی رنگی
معانی دیگر: تیرگی، دودی رنگ

جمله های نمونه

1. That gentleman's house went from dirt and dinginess to a sparkling clean palace by the time we finished at the end of the day.
[ترجمه گوگل]خانه آن آقا تا پایان روز تمام شد، از خاک و کثیفی به یک قصر تمیز و درخشان تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]در پایان روز، خانه این آقا از چرک و کثافت بیرون رفت و به یک قصر تمیز و تمیز تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. That gentleman's house went from dirt and dinginess to a sparkling clean palace by the time we finished at the end of the day.
[ترجمه گوگل]خانه آن آقا تا پایان روز تمام شد، از خاک و کثیفی به یک قصر تمیز و درخشان تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]در پایان روز، خانه این آقا از چرک و کثافت بیرون رفت و به یک قصر تمیز و تمیز تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mary was appalled by the dinginess of the house.
[ترجمه گوگل]مریم از بی نظمی خانه وحشت زده شد
[ترجمه ترگمان]مری از دود و دود خانه به وحشت افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The soundtrack to the squalor and dinginess of life in one of those buildings might be provided by bloodcrudling screeches of chicken being slaughtered indoors for the night's meal.
[ترجمه گوگل]موسیقی متن افتضاح و افتضاح زندگی در یکی از آن ساختمان‌ها را می‌توان با صدای جیغ‌های خون‌بار مرغی که در داخل خانه برای صرف غذای شب ذبح می‌شوند، ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]موسیقی متن در یکی از این ساختمان ها ممکن است با صدای جیغ bloodcrudling مرغ که در خانه به خاطر غذا در خانه ذبح می شوند، تهیه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She hated dinginess as much as her mother had hated it.
[ترجمه گوگل]او به همان اندازه که مادرش از آن بدش می آمد، از بدجنسی متنفر بود
[ترجمه ترگمان]همان طور که مادرش از آن متنفر بود، از آن نفرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But it is just in this besetting dinginess that flowers begin to show their faces in bright and fascinating glory.
[ترجمه گوگل]اما درست در این ظرافت است که گل ها شروع به نشان دادن چهره خود در شکوه و جلال درخشان و جذاب می کنند
[ترجمه ترگمان]اما درست در همین نقطه است که گل ها کم کم چهره خود را با شکوه و شکوه درخشان نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Women- one kind of low level mammals, they are dinginess, ugly and useless!
[ترجمه گوگل]زنان - یک نوع پستانداران سطح پایین، آنها بدخلق، زشت و بی مصرف هستند!
[ترجمه ترگمان]زنان - یک نوع پستانداران سطح پایین، آن ها dinginess، زشت و بی مصرف هستند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her last adjuration to daughter was to escape from dinginess if she could.
[ترجمه گوگل]آخرین سوگند او به دختر این بود که اگر می‌توانست از بدبختی فرار کند
[ترجمه ترگمان]آخرین اخطار او به دختر این بود که از چرک و چرکی فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرکی (اسم)
dinginess

دودی رنگی (اسم)
dinginess

انگلیسی به انگلیسی

• dirtiness, dullness, griminess

پیشنهاد کاربران

بپرس