dimwit

/ˈdɪmwɪt//ˈdɪmwɪt/

معنی: کند ذهن، ادم کودن و احمق
معانی دیگر: (خودمانی) خنگ، احمق، دیرآموز

جمله های نمونه

1. Now, however, it seems even the dimwitted Amphi staff is beginning to get the picture.
[ترجمه گوگل]با این حال، اکنون به نظر می رسد که حتی کارکنان کم هوش آمفی نیز شروع به دریافت این تصویر کرده اند
[ترجمه ترگمان]با این حال، اکنون به نظر می رسد که حتی کارکنان dimwitted Amphi شروع به گرفتن عکس کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Look where you're going, dimwit!
[ترجمه گوگل]نگاه کن به کجا می روی، کمرنگ!
[ترجمه ترگمان]نگاه کن کجا میری، احمق!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't let that dimwit Larry near my computer.
[ترجمه گوگل]اجازه نده که لری تاریک به کامپیوتر من نزدیک شود
[ترجمه ترگمان]نذار این لری احمق نزدیک کامپیوترم باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Shore actually plays the smarter of two dimwits who mistakenly lock themselves in a Biosphere-type isolation experiment.
[ترجمه گوگل]Shore در واقع نقش باهوش‌تر دو کمرنگ‌تر را بازی می‌کند که به اشتباه خود را در یک آزمایش جداسازی از نوع Biosphere قفل می‌کنند
[ترجمه ترگمان]ساحل در واقع با باهوش تر از دو dimwits بازی می کند که به اشتباه خودشان را در یک آزمایش جداگانه از نوع بیوسفر جدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Jones and Cook were simply likeable dimwits.
[ترجمه گوگل]جونز و کوک به سادگی افراد کم نور دوست داشتنی بودند
[ترجمه ترگمان]جونز و کوک به سادگی dimwits دوست داشتنی بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Everyone knows that ducks are dimwits.
[ترجمه گوگل]همه می دانند که اردک ها کم نور هستند
[ترجمه ترگمان]همه می دونن که این اردک ها فاسد هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As for your dimwit boss and others who seem to try to annoy you, know that they are probably experiencing just as much inner turmoil as they are creating around them, says Jay Winner, M. D.
[ترجمه گوگل]جی وینر، ام
[ترجمه ترگمان]در مورد رئیس dimwit و دیگران که به نظر می رسد سعی می کنند شما را ناراحت کنند، می دانند که احتمالا همان اندازه آشفتگی درونی دارند که حول آن ها ایجاد می کنند، می گوید: جی Winner، M د
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I've forgotten what I came in here for - I'm such a dimwit!
[ترجمه گوگل]من فراموش کرده ام برای چه به اینجا آمده ام - من خیلی کم هوش هستم!
[ترجمه ترگمان]یادم رفته بود برای چی به اینجا اومدم - خیلی آدم احمقی هستم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The screenplay focuses on the incongruous and interdependent friendship between a dimwitted stud and a petty con man.
[ترجمه گوگل]فیلمنامه بر دوستی نامتجانس و وابسته به هم بین یک گل میخ کم هوش و یک کلاهبردار کوچک تمرکز دارد
[ترجمه ترگمان]فیلمنامه این فیلم بر دوستی incongruous و وابسته بین یک متخصص dimwitted و یک مرد petty متمرکز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lesser actors might have baulked at playing an IRA terrorist or an incomprehensible Irish boxer or, as with Benjamin Button, a kind of half-Gump, half-Kermit dimwit. But not Pitt.
[ترجمه گوگل]بازیگران کمتر ممکن است از بازی در نقش یک تروریست ارتش جمهوری اسلامی یا یک بوکسور نامفهوم ایرلندی یا، مانند بنجامین باتن، یک جور نیمه گامپ و نیمه کرمیت غافلگیر شده باشند اما پیت نه
[ترجمه ترگمان]بازیگران کوچک تر ممکن است در بازی کردن یک مشت زن ایرلندی یا یک بوکسور ایرلندی یا ایرلندی مانند بنجامین باتن یک نوع نیمه Gump، نیمه - Kermit، داشته باشند اما پیت نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This time someone has thrown a shoe at the Chinese leader while dimwit Gordon Brown stands by to sign away more British Jobs to Chinese slave laborers.
[ترجمه گوگل]این بار کسی کفشی را به سمت رهبر چین پرتاب کرده است، در حالی که گوردون براون کم‌شعور ایستاده است تا مشاغل بریتانیایی بیشتری را به کارگران برده چینی بدهد
[ترجمه ترگمان]این بار کسی کفش را به سمت رهبر چین پرتاب کرد در حالی که dimwit گوردون براون در کنار امضای قرارداد بیشتر بریتانیا به کارگران برده چینی ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کند ذهن (اسم)
dimwit

ادم کودن و احمق (اسم)
boob, dimwit, booby

انگلیسی به انگلیسی

• stupid person, idiot, half-wit

پیشنهاد کاربران

Dim wit : stupid - idiot - half wit
Dim : of low intensity - lack of bright
Wit : intelligence - mental capacity
informal
a stupid person
غیر رسمی
یک فرد احمق
I've completely forgotten what I came in here for - I'm such a dimwit!
Look where you're going, dimwit!
مترادف؛
doofus /US informal
half - wit / disapproving
nitwit /informal disapproving
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/dimwit
کند ذهن_ احمق
ادم احمق ، کودن ، خنگ

بپرس