dimply


گودى دار، داراى فرورفتگى

جمله های نمونه

1. the dimply thighs of a plump baby
ران های چال دار کودک تپل

انگلیسی به انگلیسی

• dimpled, indented, having dimples

پیشنهاد کاربران

dimply = کم عمق مثل : لبخند سطحی ( کم عمق ) = Dimply Smile

بپرس