dimple

/ˈdɪmpl̩//ˈdɪmpl̩/

معنی: گودی، چاه زنخدان، چاه زنخدان
معانی دیگر: (روی پوست بدن به ویژه در چانه و غیره) چال، چال افتادن یا انداختن، گودی پیدا کردن، گودی کوچک (مثلا در سطح آب)، خیزاب، چالچه، گودی بدن و زنخدان و گونه

جمله های نمونه

1. a dimple on the chin
چال زنخدان

2. a dimple on the chin
چاه زنخدان،چال چانه

3. Blind love mistakes a harelip for a dimple.
[ترجمه گوگل]عشق کور، لب خرگوش را با گودی اشتباه می گیرد
[ترجمه ترگمان]عشق کور و کور برای یک چاه زنخدان …
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She had a dimple which appeared when she smiled.
[ترجمه ...] او چالی داشت که وقتی میخندید ظاهر می شد
|
[ترجمه گوگل]گودی داشت که با لبخند ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]چاه زنخدان داشت که وقتی لبخند می زد، ظاهر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pane of glass had a small dimple in it.
[ترجمه گوگل]روی شیشه یک گودی کوچک در آن بود
[ترجمه ترگمان]شیشه پنجره چاه زنخدان داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Elbow of the leg leaves a dimple.
[ترجمه گوگل]آرنج ساق یک گودی به جا می گذارد
[ترجمه ترگمان]پای پای آن چاه زنخدان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Its microstructure include: dimple, plastic intererystalline, cleavage and mixed fracture.
[ترجمه گوگل]ریزساختار آن عبارتند از: فرورفتگی، بین کریستالی پلاستیکی، شکاف و شکستگی مخلوط
[ترجمه ترگمان]ریزساختار آن شامل: چاه، intererystalline پلاستیک، تقسیم و شکست مخلوط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His steel blue eyes smiled and the dimple in his cheek stood out as he asked the boy what he could do for him.
[ترجمه گوگل]چشمان آبی فولادی او لبخند زد و گودی روی گونه اش برجسته شد و از پسر پرسید که چه کاری می تواند برای او انجام دهد
[ترجمه ترگمان]چشمان آبی His تبسم کرد و چاه زنخدانش را نشان داد و از پسر پرسید که چه کاری می تواند برای او انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The fracture of composites assumes toughness dimple.
[ترجمه گوگل]شکست کامپوزیت ها چال چقرمگی را فرض می کند
[ترجمه ترگمان]شکست کامپوزیتها dimple سختی را در بر می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The fractography of this steel changes from dimple fracture into cleavage fracture and inter - granular rapture.
[ترجمه گوگل]فراکتوگرافی این فولاد از شکستگی گودی به شکستگی برشی و راپچر بین دانه ای تغییر می کند
[ترجمه ترگمان]The این فولاد از شکستگی چاه در شکست تقسیم و شور inter حاصل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A novel apparatus is developed for automatic dimple contact force measurement.
[ترجمه گوگل]یک دستگاه جدید برای اندازه گیری نیروی تماس خودکار گودی ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه جدید برای اندازه گیری دقیق نیروی تماس ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That's a dimple in her cheek.
[ترجمه گوگل]این گودی روی گونه اش است
[ترجمه ترگمان]این چاه زنخدانش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Doesn't dimple plastics cut have fine line to drop meeting effect effect?
[ترجمه گوگل]آیا برش چال پلاستیکی خط ظریفی برای کاهش اثر نشست ندارد؟
[ترجمه ترگمان]آیا کاهش تاثیر عمل باعث کاهش تاثیر عمل پلاستیک شدید؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟ ؟؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So the triangle distribution dimple jacket is feasible in structure.
[ترجمه گوگل]بنابراین ژاکت گودی توزیع مثلث در ساختار امکان پذیر است
[ترجمه ترگمان]بنابراین ضریب توزیع مثلثی در ساختار امکان پذیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گودی (اسم)
hollow, groove, hole, bezel, valley, delve, dimple, dent, depth, dint, lacuna

چاه زنخدان (اسم)
dimple

چاه زنخدان (فعل)
dimple

انگلیسی به انگلیسی

• small indentation on the body (especially in the cheek or chin); dent
mark with dimples; form dimples
a dimple is a small hollow in someone's cheek or chin, often one that you can see when they smile.

پیشنهاد کاربران

Dimples of Venus
دو تا چاله هایی که پشت کمر بعضی ها وجود داره.
مثل چال گونه یا چال زنخدان چونه که بعضیا دارن و بعضیا ندارن چاله ونوس هم بعضی ها دارند و بعضی ها خیلی عمیق و زیباست.
چال ونوس یکی از جلوه های زیبایی در بدن زن در یونان باستان بوده.
چال لپ
Dimple میشه چال که میتونه به هر چالی اشاره کنه
چه صورت چه چال روی زمین یا روی یک توپ. البته چالی که کوچک باشه
noun
[count]
1 : a small area on a part of a person's body ( such as the cheek or chin ) that naturally curves in
...
[مشاهده متن کامل]

◀️She noticed his dimples when he smiled.
2 : a small area on a surface that curves in
◀️the dimples on a golf ball

چاله یا گودی
حفره های خیلی ریز
چال گونه
چین وچروک

بپرس