dimorphism

/daɪˈmɔːrˌfɪzəm//daɪˈmɔːˌfɪzəm/

(گیاه شناسی) دودیسی (داشتن دو جور برگ یا گل یا پرچم و غیره در یک بته یا یک گونه ی گیاهی)، (جانورشناسی) دو ریختی (وجود دو فرد از یک گونه که از نظر رنگ یا اندازه و غیره کاملا با هم متفاوت اند)، دوشکلی

جمله های نمونه

1. Our model analyses size dimorphism with differential adult mortality.
[ترجمه گوگل]مدل ما دیمورفیسم اندازه را با مرگ و میر افتراقی بزرگسالان تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه ترگمان]مدل ما اندازه dimorphism با مرگ و میر بزرگسالان تفاضلی را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This mental dimorphism was remarked upon countless times throughout RajasthanRabari women were clever, shrewd, outspoken and wise.
[ترجمه گوگل]این دوشکلی ذهنی بارها در سراسر راجستان مشاهده شد که زنان راباری باهوش، زیرک، صریح و عاقل بودند
[ترجمه ترگمان]این dimorphism، در طی سال های بی شمار، در طی این مدت، زنان زیرک، زیرک، زیرک و خردمند، در این باره اظهار عقیده کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The data indicate that dimorphism in adult size may be associated with mortality bias differences brought about by dissimilar adult life styles.
[ترجمه گوگل]داده‌ها نشان می‌دهند که دوشکلی در اندازه بزرگسالان ممکن است با تفاوت‌های سوگیری مرگ‌ومیر ناشی از سبک‌های زندگی بزرگسالان غیرمشابه همراه باشد
[ترجمه ترگمان]داده ها نشان می دهند که dimorphism در اندازه بزرگسالان ممکن است با تفاوت های انحراف مرگ و میر ناشی از سبک های زندگی بزرگسالی متفاوت مرتبط باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This indicated that the pollen dimorphism also presented itself in the anthers on wheat plants.
[ترجمه گوگل]این نشان می‌دهد که دوشکلی گرده در بساک‌های گیاهان گندم نیز خود را نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]این موضوع نشان داد که گرده شناسی همچنین خود را در the روی گیاهان گندم نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A clear sexual dimorphism occurred to both sexes of H. oblita at the size of antennae and sensilla amount.
[ترجمه گوگل]دوشکلی جنسی واضح در هر دو جنس H oblita در اندازه آنتن و مقدار سنسیلا رخ داد
[ترجمه ترگمان]dimorphism جنسی شفاف برای هر دو جنس H در نظر گرفته شد از اندازه آنتن و مقدار sensilla استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In several species there is sexual dimorphism in the embryogenesis of the excretory duct system.
[ترجمه گوگل]در چندین گونه دیمورفیسم جنسی در جنین زایی سیستم مجرای دفعی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در بسیاری از گونه ها there جنسی وجود دارد که در the دفع فضولات، وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The results showed that there is no sexual dimorphism in the morphology and distribution of the antennular sensilla.
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که هیچ گونه دوشکلی جنسی در مورفولوژی و توزیع سنسیلای آنتنولار وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که هیچ dimorphism جنسی در مورفولوژی و توزیع of sensilla وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Conclusion The sex dimorphism of the adult Macaca mulatta in Taihang Mountains are related to the times of sexual maturation, growing rates, living manners and movement behaviors.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری دوشکلی جنسی مولاتای بالغ Macaca در کوه‌های Taihang مربوط به زمان بلوغ جنسی، نرخ رشد، آداب زندگی و رفتارهای حرکتی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری روابط جنسی of بالغ Macaca adult در کوهستان Taihang مربوط به دوران بلوغ جنسی، نرخ رشد، رفتار و رفتارهای حرکتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. We measured the sexual dimorphism in morphological traits and female individual fecundity in a population of Acrossocheilus wenchowensis, from Oujiang River, Lishui City, Zhejiang Province.
[ترجمه گوگل]ما دوشکلی جنسی را در صفات مورفولوژیکی و باروری فردی زنان در جمعیتی از Acrossocheilus wenchowensis، از رودخانه Oujiang، شهر Lishui، استان ژجیانگ اندازه‌گیری کردیم
[ترجمه ترگمان]ما the جنسی را در صفات مورفولوژیکی و باروری انفرادی زنان در یک جمعیت of wenchowensis، از رودخانه Oujiang، Lishui سیتی، استان Zhejiang اندازه گیری کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These phenomena could be explained by the sex dimorphism of the immune response of the host and reproduction level of hepatitis B virus.
[ترجمه گوگل]این پدیده را می توان با دوشکلی جنسی پاسخ ایمنی میزبان و سطح تولید مثل ویروس هپاتیت B توضیح داد
[ترجمه ترگمان]این پدیده می تواند توسط the جنسی پاسخ ایمنی میزبان و سطح تولید مثل ویروس هپاتیت B توضیح داده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Sexual dimorphism occurs at all stages, including the deposited eggs.
[ترجمه گوگل]دوشکلی جنسی در تمام مراحل از جمله تخمک‌های رسوب‌شده رخ می‌دهد
[ترجمه ترگمان]اختلالات جنسی در تمامی مراحل، از جمله تخم مرغ ته نشین شده رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dimorphism The existence of two distinct forms.
[ترجمه گوگل]دوشکلی وجود دو شکل مجزا
[ترجمه ترگمان]dimorphism وجود دو شکل متمایز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This prompts the question as to whether young females lay down less fat in species showing reversed size dimorphism.
[ترجمه گوگل]این موضوع این سوال را ایجاد می‌کند که آیا زنان جوان در گونه‌هایی که دارای دوشکلی اندازه معکوس هستند چربی کمتری می‌ریزند؟
[ترجمه ترگمان]این مساله باعث می شود که این پرسش مطرح شود که آیا دختران جوان چربی کمتری در گونه ها دارند که اندازه معکوس dimorphism را نشان می دهند یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The body surfaces of 3rd or 4th instar larvae of Nilaparvata lugens were treated by ZR-5and RH-2485 to explore the effects of hormones on wing dimorphism of brown planthopper.
[ترجمه گوگل]سطوح بدن لاروهای سن 3 یا 4 Nilaparvata lugens توسط ZR-5 و RH-2485 تحت درمان قرار گرفتند تا اثرات هورمون ها بر دوشکلی بال گیاه خوار قهوه ای بررسی شود
[ترجمه ترگمان]سطوح بدن در سه یا ۴ لارو instar Nilaparvata of به وسیله ZR - ۵ و RH - ۲۴۸۵ برای بررسی اثرات هورمون ها بر روی dimorphism های بال of قهوه ای مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• existence of two different forms (of the same plant, animal, etc.)

پیشنهاد کاربران

dimorphism ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: دوریختی
تعریف: نوعی چندریختی که در آن دو گونۀ بلوری ایجاد می شود

بپرس