1. The room was dimly illuminated by the soft glow of his bedside lamp.
[ترجمه گوگل]اتاق با درخشش ملایم چراغ کنار تختش روشن شده بود
[ترجمه ترگمان]اتاق به طرزی مبهم نور ملایم چراغ تختش را روشن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اتاق به طرزی مبهم نور ملایم چراغ تختش را روشن کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A nightlight glowed dimly in the corner of the children's bedroom.
[ترجمه گوگل]نور شب در گوشه اتاق خواب بچه ها کم نور می درخشید
[ترجمه ترگمان]نور چراغ خواب در گوشه اتاق خواب بچه ها روشن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نور چراغ خواب در گوشه اتاق خواب بچه ها روشن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She dimly realized that she was trembling.
[ترجمه گوگل]او کم کم متوجه شد که می لرزد
[ترجمه ترگمان]به طور مبهمی متوجه شد که دارد می لرزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور مبهمی متوجه شد که دارد می لرزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I was dimly aware of the sound of a car in the distance.
[ترجمه گوگل]به شدت متوجه صدای ماشینی از دور بودم
[ترجمه ترگمان]به طور مبهم از صدای یک اتومبیل در دوردست آگاه بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور مبهم از صدای یک اتومبیل در دوردست آگاه بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A figure was dimly visible in the evening gloom.
[ترجمه گوگل]شکلی در تاریکی غروب به طرز مبهم قابل مشاهده بود
[ترجمه ترگمان]در تاریکی شب به طرزی مبهم قابل رویت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در تاریکی شب به طرزی مبهم قابل رویت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I dimly remembered seeing the film before.
[ترجمه گوگل]کم کم یاد فیلم افتادم که قبلا دیده بودم
[ترجمه ترگمان]به طور مبهم فیلم را قبلا دیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور مبهم فیلم را قبلا دیده بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The shoreline could be dimly seen.
[ترجمه گوگل]خط ساحلی تاریک دیده می شد
[ترجمه ترگمان]خط ساحلی به طور مبهمی دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خط ساحلی به طور مبهمی دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He followed her into a dimly lit kitchen.
[ترجمه گوگل]به دنبال او وارد آشپزخانه ای کم نور شد
[ترجمه ترگمان]او را تا آشپزخانه کم نور دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او را تا آشپزخانه کم نور دنبال کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She was only dimly aware of the risk.
[ترجمه گوگل]او فقط از خطر آگاه بود
[ترجمه ترگمان]فقط به طور مبهم از این ریسک آگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فقط به طور مبهم از این ریسک آگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I did remember, but only dimly.
[ترجمه گوگل]یادم آمد، اما کمرنگ
[ترجمه ترگمان]یادم مانده بود، اما فقط به طور مبهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یادم مانده بود، اما فقط به طور مبهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He was only dimly aware that it was raining.
[ترجمه گوگل]او فقط به شدت متوجه بود که باران می بارد
[ترجمه ترگمان]فقط به زحمت می دانست که باران می بارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فقط به زحمت می دانست که باران می بارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The thought rose dimly in my mind.
[ترجمه گوگل]فکر تاریک در ذهنم بالا رفت
[ترجمه ترگمان]این فکر به طور مبهم در ذهنم پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فکر به طور مبهم در ذهنم پیچید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Though the shoreline could be dimly seen, it was impossible to judge how far away it was.
[ترجمه گوگل]اگرچه خط ساحلی تاریک دیده می شد، اما قضاوت در مورد فاصله آن غیرممکن بود
[ترجمه ترگمان]هرچند خط ساحلی به طور مبهم دیده نمی شد، تشخیص اینکه چقدر از آن دور بود غیرممکن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هرچند خط ساحلی به طور مبهم دیده نمی شد، تشخیص اینکه چقدر از آن دور بود غیرممکن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She was dimly aware of voices shouting.
[ترجمه گوگل]او به شدت متوجه صداهایی بود که فریاد می زدند
[ترجمه ترگمان]به طرزی مبهم از صداهایی که به گوش می رسید آگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طرزی مبهم از صداهایی که به گوش می رسید آگاه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A solitary light burned dimly in the hall.
[ترجمه گوگل]نور انفرادی در سالن به شدت می سوخت
[ترجمه ترگمان]نور کمی در راهرو روشن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نور کمی در راهرو روشن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید