diminishing


نزولی، کاستگرای

جمله های نمونه

1. diminishing
نزولی،کاستگرای

2. the law of diminishing returns
قانون کاهش بازده ها

3. Our efforts were producing diminishing returns .
[ترجمه گوگل]تلاش های ما باعث کاهش بازدهی شد
[ترجمه ترگمان]تلاش های ما در حال کاهش بازگشت رو به کاهش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The world's resources are rapidly diminishing.
[ترجمه گوگل]منابع جهان به سرعت در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]منابع جهان به سرعت رو به کاهش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Universities are facing grave problems because of diminishing resources.
[ترجمه گوگل]دانشگاه ها به دلیل کاهش منابع با مشکلات جدی مواجه هستند
[ترجمه ترگمان]دانشگاه ها به دلیل کاهش منابع با مشکلات جدی مواجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Campaigners are shining a spotlight on the world's diminishing natural resources.
[ترجمه گوگل]کمپین‌های تبلیغاتی به کاهش منابع طبیعی جهان توجه می‌کنند
[ترجمه ترگمان]مبارزان برای کاهش منابع طبیعی جهان در کانون توجه قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Anxiety about life-threatening diseases, dead-end jobs and diminishing funds.
[ترجمه گوگل]اضطراب در مورد بیماری های تهدید کننده زندگی، مشاغل بن بست و کاهش سرمایه
[ترجمه ترگمان]اضطراب در مورد بیماری های تهدیدکننده زندگی، مشاغل بیآینده و کاهش بودجه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A law of diminishing returns applies to seed but not to pollen.
[ترجمه گوگل]قانون بازده کاهشی در مورد بذر صدق می کند اما در مورد گرده نه
[ترجمه ترگمان]قانون برگشت کسری ها به صورت دانه اعمال می شود اما نه به گرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It can assist in diminishing the effects of an asthma attack and is an integral part of the childbirth process.
[ترجمه گوگل]این می تواند به کاهش اثرات حمله آسم کمک کند و بخشی جدایی ناپذیر از روند زایمان است
[ترجمه ترگمان]آلوئه ورا می تواند به کاهش اثرات حمله به آسم و بخش جدایی ناپذیر فرآیند زایمان کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their seven children, carved in high relief in diminishing size according to age, clustered round their feet like rabbits.
[ترجمه گوگل]هفت فرزند آنها که بر حسب سن با نقش برجسته حکاکی شده بودند، دور پاهایشان مانند خرگوش جمع شده بودند
[ترجمه ترگمان]هفت بچه آن ها که با توجه به سن و سال با آسودگی خاطر جمع شده بودند، مثل خرگوش دور پاهای خود جمع شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is a process of diminishing returns, as Arthur Holmes showed mathematically nearly 30 years ago.
[ترجمه گوگل]همانطور که آرتور هولمز تقریباً 30 سال پیش به صورت ریاضی نشان داد، این روند کاهش بازده است
[ترجمه ترگمان]این فرآیند برگشت کسری ها، همانطور که آرتور هولمز تقریبا ۳۰ سال پیش در ریاضی نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Educators are worried about rapidly diminishing opportunities for graduates.
[ترجمه گوگل]معلمان نگران کاهش سریع فرصت ها برای فارغ التحصیلان هستند
[ترجمه ترگمان]آموزگاران نگران کاهش سریع فرصت ها برای فارغ التحصیلان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is now diminishing as metric sizes were adopted some time ago.
[ترجمه گوگل]این در حال حاضر کاهش می یابد، زیرا اندازه های متریک مدتی پیش به تصویب رسید
[ترجمه ترگمان]این مقدار در حال حاضر به عنوان اندازه های متریک در برخی زمان ها قبل از آن استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The differences between manual labour and mental labour are diminishing in some developed countries.
[ترجمه گوگل]تفاوت بین کار یدی و کار ذهنی در برخی از کشورهای توسعه یافته در حال کاهش است
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین کار دستی و نیروی کار ذهنی در برخی از کشورهای توسعه یافته رو به کاهش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[آمار] کاهنده

انگلیسی به انگلیسی

• lessening, decreasing, declining, gradually becoming smaller

پیشنهاد کاربران

Fast - diminishing Opportunity
فرصت زودگذر
کاهش
کم شدن
ذوب شدن

بپرس