1. the dimension for speed is length divided by time
مایش سرعت عبارتست از طول تقسیم بر زمان
2. the fourth dimension
بعد چهارم
3. the long dimension
بعد طولی
4. a space of one dimension is a line and of two dimensions is a plane
فضای یک بعدی از یک خط و فضای دو بعدی از یک صفحه تشکیل شده است.
5. his political vision gives this play a dimension which is lacking in his other plays
دید سیاسی او به این نمایش سویگانی (بعدی) می دهد که در نمایش های دیگر او وجود ندارد.
6. i have no adequate notion of what the fifth dimension means
من تصور کافی درباره ی مفهوم بعد پنجم ندارم.
7. His coaching has added another dimension to my game.
[ترجمه حامد] مربیگری او، بعد دیگری به بازی من افزوده است.|
[ترجمه گوگل]مربیگری او بعد دیگری به بازی من اضافه کرده است[ترجمه ترگمان]مربی او بعد دیگری را به بازی من اضافه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Length is one dimension, and breadth is another.
[ترجمه گوگل]طول یک بعد است و عرض یک بعد دیگر
[ترجمه ترگمان]طول یک بعد است و عرض آن یکی دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]طول یک بعد است و عرض آن یکی دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. There is a political dimension to the accusations.
[ترجمه حامد] این اتهامات، جنبه سیاسی دارد.|
[ترجمه گوگل]این اتهامات جنبه سیاسی دارد[ترجمه ترگمان]یک بعد سیاسی برای این اتهامات وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. A line has one dimension and a square has two.
[ترجمه حامد] خط، یک بعد دارد و مربع، دو بعد.|
[ترجمه گوگل]یک خط یک بعد دارد و یک مربع دو بعد[ترجمه ترگمان]یک خط یک بعد دارد و یک مربع دارای دو بعد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Time is sometimes called the fourth dimension.
[ترجمه حامد] گاهی، زمان را بعد چهارم می نامند.|
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات زمان را بعد چهارم می نامند[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات بعد چهارم نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There is another dimension to this problem which you haven't considered.
[ترجمه حامد] این مسئله، جنبه دیگری دارد که شما در نظر نگرفته اید.|
[ترجمه گوگل]بعد دیگری نیز در این مشکل وجود دارد که شما به آن توجه نکرده اید[ترجمه ترگمان]بعد دیگری از این مشکل وجود دارد که شما در نظر نگرفته اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The affair had a different dimension now.
[ترجمه گوگل]ماجرا حالا ابعاد دیگری داشت
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر قضیه بعد از آن دیگری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]حالا دیگر قضیه بعد از آن دیگری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. There is a dimension to the problem that we have not discussed.
[ترجمه Niyx] یک بعد از مسئله وجود دارد که ما در مورد آن صحبت نکردیم|
[ترجمه گوگل]بعد مشکلی وجود دارد که ما در مورد آن صحبت نکرده ایم[ترجمه ترگمان]یک بعد از این مساله وجود دارد که ما مورد بحث قرار نگرفته ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The fourth dimension, time, is also finite in extent.
[ترجمه حامد] بعد چهارم، یعنی زمان، گستره مشخصی دارد.|
[ترجمه گوگل]بعد چهارم، زمان نیز از نظر وسعت محدود است[ترجمه ترگمان]بعد چهارم، زمان نیز محدود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Personal experience of childbirth gives a dimension of knowledge that others cannot fully share.
[ترجمه زهرا] تجربه شخصی زایمان، بعدی از درک و آگاهی را به ما می دهد که دیگران نمی توانند آنرا به طور کامل ( با ما ) به اشتراک بگذارند|
[ترجمه گوگل]تجربه شخصی از زایمان ابعادی از دانش را می دهد که دیگران نمی توانند به طور کامل آن را به اشتراک بگذارند[ترجمه ترگمان]تجربه شخصی زایمان بعد از اینکه دیگران نمی توانند به طور کامل به اشتراک گذاشته شوند را به ما می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. Dimension the shelves so that they fit securely into the cabinet.
[ترجمه حامد] جوری قفسه ها رو اندازه بگیر که محکم توی کابینت جا بگیرن.|
[ترجمه گوگل]قفسه ها را طوری اندازه بگیرید که محکم در کابینت قرار گیرند[ترجمه ترگمان]ابعاد قفسه ها را مشخص کرد تا آن ها بتوانند در قفسه جا به جا شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. These weapons add a new dimension to modern warfare.
[ترجمه حامد] این سلاح ها، بعد جدیدی به جنگ های معاصر می دهند.|
[ترجمه گوگل]این سلاح ها بُعد جدیدی به جنگ مدرن می بخشد[ترجمه ترگمان]این سلاح ها بعد جدیدی را به جنگ مدرن اضافه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید