1. dim prospects
آینده ی تاریک
2. dim and distant
مدتها پیش
3. a dim eyesight
کم سویی چشم
4. a dim hope that perhaps he may be cured too
روزنه ی امیدی که شاید او نیز شفا یابد
5. the dim light of a candle
نور کم شمع
6. i have dim memories of my early childhood
من از اوایل کودکی خود خاطرات مبهمی دارم.
7. in that dim light, all i could see was the outline of her face
در آن نور کم فقط می توانستم یک شمه کلی از چهره ی او را ببینم.
8. in the dim and distant past, my father made a short trip to this town
مدت ها پیش پدرم به این شهر سفر کوتاهی کرد.
9. the lantern's dim rays
سوسوی ضعیف فانوس
10. take a dim (or poor) view of
نظر مساعد نداشتن (نسبت به چیزی)،بدبین بودن
11. take a dim view of
بابدبینی نگاه کردن به
12. i take a dim view of those who want to impose thier views on others
من به کسانی که می خواهند عقاید خود را به دیگران تحمیل کنند با بدبینی می نگرم.
13. the moon is dim on dusty nights
در شب های غبارآلود ماه کم نور است.
14. he gave only a dim inkling of his native intelligence
فقط آثار بسیار خفیفی از هوش مادرزادی خود را بروز داد.
15. in town drive with your dim lights
در شهر با نور پایین حرکت کن.
16. intellectually he is a bit dim
او از نظر عقلی کمی کند است.
17. when you see other cars, dim your lights
وقتی ماشین های دیگر را می بینی با نور پایین حرکت کن.
18. She stood waiting, in the dim light.
[ترجمه گوگل]او در نور کم به انتظار ایستاده بود
[ترجمه ترگمان]او در روشنایی ضعیف منتظر ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در روشنایی ضعیف منتظر ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. The lamp gave out a dim light.
[ترجمه شان] چراغ نور ضعیفی از خود به بیرون می پراکند ( ساطع می کرد ) .|
[ترجمه گوگل]لامپ نور ضعیفی را بیرون داد[ترجمه ترگمان]چراغ خاموش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. A dim light came from afar.
[ترجمه گوگل]نور کم نوری از دور آمد
[ترجمه ترگمان]نوری ضعیف از دور پدیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نوری ضعیف از دور پدیدار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. The lamp threw out a dim light.
[ترجمه گوگل]لامپ نور ضعیفی را به بیرون پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]چراغ اتاق را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چراغ اتاق را روشن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. The dim bulb of the bedside lamp cast a soft radiance over his face.
[ترجمه گوگل]لامپ کم نور چراغ کنار تخت درخشندگی ملایمی روی صورتش می تابید
[ترجمه ترگمان]نور ضعیف چراغ کنار تخت، پرتو ملایمی بر چهره اش نقش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نور ضعیف چراغ کنار تخت، پرتو ملایمی بر چهره اش نقش بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. I made out two dim shapes in my dream.
[ترجمه گوگل]من در خوابم دو شکل کم نور ساختم
[ترجمه ترگمان]دو اشکال مبهم در خواب دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دو اشکال مبهم در خواب دیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید