diluent

/ˈdɪljuːənt//ˈdɪljʊənt/

معنی: رقیق کننده
معانی دیگر: رقیق ساز، تنک ساز، تنک گر

جمله های نمونه

1. Three applications of 300 - 500 times diluent liquid were done at the proper control period of disease.
[ترجمه گوگل]سه کاربرد مایع رقیق کننده 300 تا 500 برابر در دوره کنترل مناسب بیماری انجام شد
[ترجمه ترگمان]سه کاربرد ۳۰۰ - ۵۰۰ برابر مایع diluent در دوره کنترل مناسب بیماری انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Steam was used as inert diluent, with dilution ratio being 0. 5 and kept constant.
[ترجمه گوگل]بخار به عنوان رقیق کننده بی اثر، با نسبت رقت 0 5 و ثابت نگه داشته شد
[ترجمه ترگمان]بخار به عنوان diluent بی اثر، با نسبت رقیق سازی ۰ مورد استفاده قرار گرفت ۵ و ثابت نگه داشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Original or diluent will directly drops or gush in besmirch, wait 1-2 minutes, with soft cloth to wipe the scrub brush or, and then rinse clean can.
[ترجمه گوگل]ماده اصلی یا رقیق کننده مستقیماً می ریزد یا در بزمیرچ می جوشد، 1-2 دقیقه صبر کنید، با پارچه نرم برس را پاک کنید و سپس قوطی تمیز را بشویید
[ترجمه ترگمان]۲ تا ۲ دقیقه صبر کنید، با یک پارچه نرم برای پاک کردن بوته های خار و یا تمیز کردن آن، و سپس با آب تمیز کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We should add their diluent reduces the concentration of ofmaize.
[ترجمه گوگل]باید رقیق کننده آنها را اضافه کنیم که غلظت ذرت را کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]ما باید diluent خود را افزایش دهیم و غلظت of را کاهش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Yttrium serves as an ideal non - magnetic diluent for the rare - earth metals.
[ترجمه گوگل]ایتریوم به عنوان یک رقیق کننده غیر مغناطیسی ایده آل برای فلزات خاکی کمیاب عمل می کند
[ترجمه ترگمان]Yttrium به عنوان یک diluent غیر مغناطیسی ایده آل برای فلزات نادر خاکی عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The concentration of reducing adhesive application diluent.
[ترجمه گوگل]غلظت رقیق کننده کاربرد چسب کاهنده
[ترجمه ترگمان]غلظت کاهش کاربرد چسب زخم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Objective; To observe the effect of iodophor diluent washing abdominal cavity to prevent infection.
[ترجمه گوگل]هدف، واقعگرایانه؛ مشاهده اثر شستشوی حفره شکم با رقیق کننده یدوفور برای جلوگیری از عفونت
[ترجمه ترگمان]هدف: مشاهده اثر of diluent برای جلوگیری از عفونت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Extensive applications in solvent and diluent.
[ترجمه گوگل]کاربردهای گسترده در حلال و رقیق کننده
[ترجمه ترگمان]کاربردهای گسترده در حلال و diluent
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is the meeting with true time diluent all affection?
[ترجمه گوگل]آیا ملاقات با زمان واقعی همه محبت را کاهش می دهد؟
[ترجمه ترگمان]آیا این ملاقات با گذشت زمان حقیقی است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Using paraffin amine as dissolvent and kerosene as diluent for the purification and defluorination of wet process phosphoric acid by solvent extraction was studied.
[ترجمه گوگل]استفاده از پارافین آمین به عنوان حلال و نفت سفید به عنوان رقیق کننده برای خالص سازی و فلوئوراسیون اسید فسفریک فرآیند مرطوب با استخراج با حلال مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]با استفاده از آمین پارافین به عنوان dissolvent و نفت سفید به عنوان diluent برای خالص سازی و defluorination فرآیند مرطوب فسفریک اسید به وسیله استخراج حلال مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The diluent, such as toluene, was an inhibitor of coke deposition on HZSM - 5 zeo - lite catalyst surface.
[ترجمه گوگل]رقیق کننده، مانند تولوئن، یک بازدارنده رسوب کک بر روی سطح کاتالیزور HZSM - 5 zeo - lite بود
[ترجمه ترگمان]The مثل تولوئن، یک بازدارنده از رسوب کک روی سطح کاتالیست HZSM - ۵ zeo بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The effects of prepolymer, active diluent and photosensitize on coating modification was discussed.
[ترجمه گوگل]اثرات پیش پلیمر، رقیق کننده فعال و حساس به نور در اصلاح پوشش مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]اثرات of، diluent فعال و photosensitize بر روی اصلاح پوشش مورد بحث و بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Results: The diluent could prevent trimebutine maleate from precipitation.
[ترجمه گوگل]یافته‌ها: رقیق‌کننده می‌تواند از رسوب مالئات تری‌مبوتین جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]نتایج: diluent می تواند مانع از رسوب trimebutine ناشی از بارش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The laminar burning velocity of diluent air - propane mixture was measured by Bunsens burner method.
[ترجمه گوگل]سرعت سوزش آرام مخلوط هوا-پروپان رقیق کننده با روش مشعل Bunsens اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]سرعت سوختن آرام جریان هوا - پروپان با استفاده از روش شعله Bunsens اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رقیق کننده (اسم)
diluent, thinner, diluter, dilutor

تخصصی

[شیمی] رقیق کننده
[پلیمر] رقیق کننده
[آب و خاک] رقیق کننده

انگلیسی به انگلیسی

• diluting agent, substance which makes a liquid thinner or weaker
dilutive, serving to make a liquid thinner or weaker

پیشنهاد کاربران

diluent ( زیست شناسی - میکرب شناسی )
واژه مصوب: رقیق کننده
تعریف: [شیمی] ماده ای که برای رقیق کردن یک محلول یا مخلوط به کار می رود|||[زیست شناسی - میکرب شناسی، علوم دارویی] ماده ای بدون اثر دارویی که برای رقیق کردن به دارو می افزایند

بپرس