dilly

/ˈdɪli//dɪli/

(امریکا - خودمانی) شگفت انگیز، وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره

جمله های نمونه

1. She had a dilly of a bruise on her arm.
[ترجمه گوگل]روی بازویش کبودی دیلی بود
[ترجمه ترگمان]یک کبودی روی بازویش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't dilly - dally ! Make up your mind!
[ترجمه گوگل]دلتنگی نکن! تصمیمت را بگیر!
[ترجمه ترگمان]- dally نکن! تصمیمت را بگیر!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ranging wide over ancient aphorisms, Professor Noel Dilly struck precisely the right note of scepticism, receptivity and curiosity.
[ترجمه گوگل]پروفسور نوئل دیلی، با گستره وسیعی از قصارهای باستانی، دقیقاً نکته درستی از شک، پذیرا بودن و کنجکاوی را نشان داد
[ترجمه ترگمان]پروفسور مک dilly با کلمات aphorisms باستان به طور دقیق حاکی از ناباوری و کنجکاوی و کنجکاوی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This little car is a real dilly!
[ترجمه گوگل]این ماشین کوچولو یک دیلی واقعی است!
[ترجمه ترگمان]این ماشین کوچولو، خیلی عالیه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He often dilly - dallied in making up his mind, until it was too late.
[ترجمه گوگل]او اغلب دلسرد می شد - تا اینکه خیلی دیر شده بود، در تصمیم گیری خود حیران بود
[ترجمه ترگمان]خیلی وقت ها داشت سعی می کرد ذهنش را جمع کند، تا اینکه خیلی دیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I sicken at his dilly - dallying.
[ترجمه گوگل]من از دیلی او مریض هستم - دلتنگ
[ترجمه ترگمان]من توی دوره dilly از هم جدا میشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Don't dilly dally, hurry up!
[ترجمه محمود مومنی] فس فس نکن، زود باش.
|
[ترجمه گوگل]خسته نباشید، عجله کنید!
[ترجمه ترگمان]زود باش، زود باش، زود باش!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (slang) something which is special for its kind, something remarkable; remarkable person

پیشنهاد کاربران

بپرس