diligent

/ˈdɪlɪdʒənt//ˈdɪlɪdʒənt/

معنی: ساعی، زحمت کش، سخت کوش، کوشا، کوشنده، پشت کاردار
معانی دیگر: پرپشتکار، کارا، بشول، پیگیر، مستمر، مداوم

جمله های نمونه

1. her diligent efforts
کوشش های پیگیر او

2. one diligent worker is better than two negligent ones
یک کارگر پرکار بهتر از دو کارگر مسامحه کار است.

3. my uncle was a diligent student
دایی من شاگرد کوشایی بود.

4. a student who has always been diligent and ambitious
دانش آموزی که همیشه پرکار و ساعی بوده است

5. Your diligent combined with your innate talent indicates a dynamic future. I wish you all the best in your college years.
[ترجمه گوگل]پشتکار شما همراه با استعداد ذاتی شما نشان دهنده آینده ای پویا است برای شما آرزوی بهترین ها را در سال های دانشگاهی دارم
[ترجمه ترگمان]ترکیب diligent با استعداد فطری شما، آینده پویا رو نشون میده ای کاش تو ساله ای دانشگاهی بهترین بودی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Diligent students occasionally fail this subject.
[ترجمه زهرا] دانش اموزان سخت کوش گاها این درس را می افتند
|
[ترجمه گوگل]دانش آموزان کوشا گهگاه در این درس شکست می خورند
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان Diligent گاهی از این موضوع سر باز می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Leo is very diligent in/about his work.
[ترجمه گوگل]لئو در کار خود بسیار کوشا است
[ترجمه ترگمان]لیو در مورد کارش بسیار سخت کوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hats off to our diligent readers on New Year's Eve.
[ترجمه گوگل]کلاه بر سر خوانندگان کوشامان در شب سال نو
[ترجمه ترگمان]برای خوانندگان سخت کوش ما در شب سال نو، کلاه ها را ازسر بگیریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The boy is more diligent than anybody else.
[ترجمه شان] این پسر از هر کس دیگری سخت کوش تر است .
|
[ترجمه گوگل]پسر کوشاتر از هر کس دیگری است
[ترجمه ترگمان]این پسر از هر کس دیگری diligent است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Meyers is a diligent and prolific worker.
[ترجمه گوگل]مایرز یک کارگر کوشا و پرکار است
[ترجمه ترگمان]مایرز یک کارگر ماهر و پرکار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A diligent person, although because of his hard work and damage to his spiritual insight or fresh and creative, but he still will be praised.
[ترجمه گوگل]انسان کوشا گرچه به دلیل سخت کوشی و آسیب به بینش معنوی او یا شاداب و خلاق است، اما همچنان مورد ستایش قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]یک فرد سخت کوش، گرچه به خاطر کار سخت و آسیب به بینش معنوی و خلاق او، اما هنوز مورد تحسین قرار خواهد گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He is diligent rain or shine he does.
[ترجمه گوگل]او کوشا است باران یا درخشش می کند
[ترجمه ترگمان]او rain و shine است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They're very diligent in keeping records.
[ترجمه گوگل]آنها در نگهداری سوابق بسیار کوشا هستند
[ترجمه ترگمان]ان ها در نگهداری اسناد بسیار کوشا بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was careful and diligent. I was all over the place.
[ترجمه گوگل]او مراقب و کوشا بود همه جا بودم
[ترجمه ترگمان]او مراقب و diligent بود من همه جا بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Though he's not clever, he's a diligent worker and has often done well in the examinations.
[ترجمه گوگل]اگرچه او باهوش نیست، اما یک کارگر سخت کوش است و اغلب در امتحانات خوب عمل کرده است
[ترجمه ترگمان]با اینکه باهوش نیست، یک کارگر با پشت کار است و اغلب در امتحانات موفق می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساعی (صفت)
careful, active, industrious, diligent, studious, assiduous, laborious, painstaking, sedulous

زحمت کش (صفت)
diligent, studious, assiduous, laborious, hard-working, painstaking, toilful

سخت کوش (صفت)
diligent

کوشا (صفت)
industrious, diligent, studious, trying, sedulous

کوشنده (صفت)
diligent

پشت کاردار (صفت)
diligent, unremitting

انگلیسی به انگلیسی

• industrious, hard-working
someone who is diligent works hard and carefully.

پیشنهاد کاربران

واژه "diligent" به معنای سخت کوش و کوشا است و مترادف های متعددی دارد که می توانند با آن ارتباط خوبی داشته باشند. برخی از این مترادف ها عبارتند از:
1. Hardworking ( سخت کوش ) - به معنای تلاش زیاد برای انجام کارها.
...
[مشاهده متن کامل]

2. Industrious ( سخت کوش و پرتلاش ) - توصیف فردی که به طور مداوم کار می کند.
3. Assiduous ( پرتلاش و مداوم ) - به معنای توجه و پیگیری دقیق به جزئیات.
4. Conscientious ( وجدان دار ) - اشاره به فردی که کار خود را با دقت و مسئولیت انجام می دهد.
5. Sedulous ( زحمت کش و کوشا ) - توصیف فردی که به طور مداوم و بی وقفه در تلاش است.
منبع CHATGPT4omini

پیگیر ، کوشا
۱. سخت کوش. کوشا. ساعی. با پشت کار. پشتکار دار ۲. مداوم. مستمر. پیگیر
مثال:
one diligent worker is better than two negligent ones
یک کارگر سخت کوش و با پشت کار بهتر از دو تا {کارگر} مسامحه کار است.
سخت کوش و ماهر
ساعی
کوشا
تلاشگر
خیلی پیگیر و دارای پشتکار
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : diligence
✅️ صفت ( adjective ) : diligent
✅️ قید ( adverb ) : diligently
A person who works hard
A careful and hard - working person
A person/worker who earnestly tries to do everything right
• , She was good at her work—fast
nimble - fingered, diligent
کسیکه ( یا چیزیکه ) Diligent هست دوتا ویژگی داره :
۱. سخت کوش ( کوشا ) و پر تلاش [همون hard - working ]
۲. محتاط و تیز ( تا اشتباهی رخ نده ) / دقیق
وقتی در رابطه با یک کار بکار میره معنیش میشه :
...
[مشاهده متن کامل]

مستمر - پیگیرانه - مداوم - سیریشانه - و حتی دقیق
🔴 careful and using a lot of effort :
◀️a diligent student
◀️Leo is very diligent in/about his work.
Their lawyer was extremely diligent in preparing their◀️ case
🔴 done in a careful and detailed way :
◀️The discovery was made after years of diligent research
◀️ her diligent efforts : کوشش های پیگیر او
◀️ my uncle was a diligent student : دایی من شاگرد کوشایی بود
◀️ one diligent worker is better than two negligent ones.
- یک کارگر سخت کوش بهتر از دو کارگر مسامحه کار است.
🔵 اسمش Diligence هست به معنای :
سخت کوشی - کوشایی - پشت کار - کوشش پیوسته
noun
[noncount] : careful hard work : continued effort
The reporter showed great diligence in tracking down the story.
The company's success reflects the diligence of its◀️ employees.
◀️He performed his duties with extreme diligence.
- او وظایف خود را بانهایت کوشایی انجام داد

careful and using lot of effort
تلاشگر
he spent years as a diligent staff aide in the Clinton and Obama White Houses
NEW YORK TIMES@
پشتکار
diligent exercise
پشتکار در ورزش
ماهر - بادقت
careful - assiduous
وسواس
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس