1. our dilemma was whether to lower prices or to accept fewer sales
معضل ما این بود که اگر قیمت ها را کم نمی کردیم فروش ما کم می شد.
2. an impenetrable dilemma
معمای حل نشدنی
3. on the horn of a dilemma
دچار یک معما،مجبور به گزینش یکی از دو چیز بد
4. that subject gradually evolved into a dilemma
آن موضوع کم کم به صورت معمایی درآمد.
5. Lottie faced the dilemma of whether to approve of the operation or not.
[ترجمه Peter Strahm] لوتی با این دوراهی مواجه شد که آیا عملیات را بپذیرد یا نه.|
[ترجمه گوگل]لوتی با این معضل مواجه شد که آیا این عملیات را تایید کند یا خیر[ترجمه ترگمان]Lottie با معمایی مواجه شد که آیا این عملیات را تایید کند یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In The Lady or the Tiger, the hero had the dilemma of which door to open.
[ترجمه Peter Strahm] بین ( انتخاب ) بانو یا ببر، قهرمان بین این دوراهی بود که کدام در را باز کند.|
[ترجمه گوگل]در بانو یا ببر، قهرمان این دوراهی داشت که کدام در را باز کند[ترجمه ترگمان]در لیدی یا ببر، قهرمان معمایی را داشت که در آن باز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. I'm in a dilemma about this job offer.
[ترجمه حنا] من برای این پیشنهاد شغلی در دوراهی هستم.|
[ترجمه شان] من درمورد این پیشنهاد شغلی، بر سر دو راهی هستم ( برایم معمای غیر قابل حلی است ) .|
[ترجمه گوگل]من در مورد این پیشنهاد شغلی در دوراهی هستم[ترجمه ترگمان]من در مورد این پیشنهاد شغلی دچار مشکل شده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was in a dilemma, and could see no way out.
[ترجمه شان] او در وضعیت دشواری قرار داشت ، و راهی برای خروج از ( تنگنا ) نمی دید.|
[ترجمه گوگل]او در دوراهی قرار داشت و هیچ راهی برای فرار نمی دید[ترجمه ترگمان]او در وضع دشواری قرار داشت و هیچ راهی برای خروج از آنجا نمی دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I am in a dilemma whether to do maths or English.
[ترجمه علی خوشنامی] تو یه دو راهی هستم که ریاضی بخونم یا انگلیسی|
[ترجمه شان] میان انتخاب ریاضییات یا زبان انگلیسی ( برای ادامه تحصیل ) بر سر دو راهی ( تنگنا، مخمصه ) هستم.|
[ترجمه گوگل]من در دوراهی هستم که ریاضی بخوانم یا انگلیسی[ترجمه ترگمان]من در مشکلی هستم که آیا ریاضیات را انجام دهم یا انگلیسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The dilemma presented quite a poser.
[ترجمه گوگل]این معضل کاملاً یک موضوع مطرح شد
[ترجمه ترگمان]این معضل بسیار دشوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این معضل بسیار دشوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The minister is now in an impossible dilemma.
[ترجمه گوگل]وزیر اکنون در یک دوراهی غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]وزیر در حال حاضر در وضعیت دشواری قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وزیر در حال حاضر در وضعیت دشواری قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The dilemma over human cloning lies at the heart of the ethical choices facing society.
[ترجمه گوگل]معضل شبیه سازی انسان در قلب انتخاب های اخلاقی پیش روی جامعه نهفته است
[ترجمه ترگمان]معضل شبیه سازی انسان در قلب انتخاب های اخلاقی که جامعه با آن مواجه است قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معضل شبیه سازی انسان در قلب انتخاب های اخلاقی که جامعه با آن مواجه است قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She faced a dilemma about whether to accept the offer or not.
[ترجمه گوگل]او با دوراهی مواجه شد که آیا این پیشنهاد را بپذیرد یا نه
[ترجمه ترگمان]او با معمایی مواجه شد که آیا پیشنهاد را قبول خواهد کرد یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با معمایی مواجه شد که آیا پیشنهاد را قبول خواهد کرد یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He was faced with the dilemma of whether or not to return to his country.
[ترجمه گوگل]او با معضل بازگشت یا عدم بازگشت به کشورش مواجه بود
[ترجمه ترگمان]او با معمایی مواجه شد که آیا به کشور خود باز نمی گردد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با معمایی مواجه شد که آیا به کشور خود باز نمی گردد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. This poses a difficult dilemma for teachers.
[ترجمه گوگل]این معضل دشواری را برای معلمان ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]این یک معضل دشوار برای معلمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یک معضل دشوار برای معلمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. We are faced with an agonizing choice/decision/dilemma.
[ترجمه گوگل]ما با انتخاب/تصمیم/معضل دردناکی روبرو هستیم
[ترجمه ترگمان]ما با انتخاب \/ تصمیم گیری \/ معضل دردناکی مواجه هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما با انتخاب \/ تصمیم گیری \/ معضل دردناکی مواجه هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. This placed Robert Kennedy in a dilemma .
[ترجمه گوگل]این موضوع رابرت کندی را در یک دوراهی قرار داد
[ترجمه ترگمان]این کار رابرت کندی را در یک مخمصه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کار رابرت کندی را در یک مخمصه قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. I couldn't see any way out of the dilemma.
[ترجمه گوگل]هیچ راهی برای خروج از دوراهی نمی دیدم
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم راهی برای بیرون آمدن از این وضع دشوار ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نمی توانستم راهی برای بیرون آمدن از این وضع دشوار ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید