dilation

/daɪˈleɪʃn̩//daɪˈleɪʃn̩/

معنی: اتساع، اماس
معانی دیگر: فراخش، فراخ شدگی، از هم گشودگی، گشاد شدگی، انبساط (فراخ شدگی طبیعی اندام، با dilatation مقایسه شود)، فراخیدگی، کش آمدگی، تاخیر

جمله های نمونه

1. the dilation of the eye pupil as a result of light
گشاد شدن مردمک چشم در اثر نور

2. Methods: Twenty achalasia of cardia were given ballon dilation.
[ترجمه گوگل]روش کار: به 20 مورد آشالازی کاردیا اتساع بالون داده شد
[ترجمه ترگمان]روش های: بیست achalasia از cardia به ballon dilation داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ciliary body is an anterior dilation of the choroid at the level of the lens.
[ترجمه گوگل]جسم مژگانی اتساع قدامی مشیمیه در سطح عدسی است
[ترجمه ترگمان]بدنه ciliary (ciliary)یک اتساع عروق داخلی در سطح لنز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Acute treatment includes dilation of the central retinal artery by rebreathing expired carbon dioxide, breathing carbogen (5% carbon dioxide with 95% oxygen), or sublingual nitroglycerin.
[ترجمه گوگل]درمان حاد شامل گشاد شدن شریان مرکزی شبکیه با تنفس مجدد دی اکسید کربن منقضی شده، تنفس کربن (5٪ دی اکسید کربن با 95٪ اکسیژن)، یا نیتروگلیسیرین زیر زبانی است
[ترجمه ترگمان]درمان حاد شامل اتساع عروق حفره مرکزی با rebreathing دی اکسید کربن، تنفس carbogen (۵ درصد کربن دی اکسید با ۹۵ درصد اکسیژن)و یا nitroglycerin زیر زبان می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Furthemore, choroidal vortex vein dilation and leakage were noticed in 7 eyes.
[ترجمه گوگل]همچنین در 7 چشم گشاد شدن و نشت ورید گرداب مشیمیه مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]Furthemore، choroidal گرداب گرداب و نشت این نشت در ۷ چشم دیده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Time dilation effect and the inherent of its mechanisms based on compound pendulum at relativistic motion are studied.
[ترجمه گوگل]اثر اتساع زمان و مکانیسم‌های ذاتی آن بر اساس آونگ مرکب در حرکت نسبیتی مورد مطالعه قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]اثر dilation زمان و مکانیزم ذاتی مکانیزم های آن بر مبنای آونگ مرکب در حرکت نسبیتی، مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After a dilation of the cervix, a tube attached suction pump is inserted into the uterus.
[ترجمه گوگل]پس از گشاد شدن دهانه رحم، یک پمپ ساکشن متصل به لوله به داخل رحم وارد می شود
[ترجمه ترگمان]پس از انبساط دهانه رحم، یک پمپ مکش متصل به لوله ای در رحم قرار داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Certain triggers dilation and constrict these vessels.
[ترجمه گوگل]برخی باعث گشاد شدن و انقباض این عروق می شوند
[ترجمه ترگمان]به طور خاص باعث انبساط و انقباض این رگ ها می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Only 1 patient required intermittent dilation once a week for 6 months.
[ترجمه گوگل]فقط 1 بیمار نیاز به اتساع متناوب یک بار در هفته به مدت 6 ماه داشت
[ترجمه ترگمان]تنها ۱ بیمار یک بار به مدت ۶ ماه به اتساع متناوب نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Pupil dilation is an honest indicator of interest and attraction.
[ترجمه گوگل]گشاد شدن مردمک یک نشانه صادقانه از علاقه و جذابیت است
[ترجمه ترگمان]اتساع اتساع عروق یک شاخص صادقانه در مورد علاقه و جذابیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Microangiography showed that in the dilation group, there were more neoformative blood vessels and the anastomotic branches were abundant and thick.
[ترجمه گوگل]میکروآنژیوگرافی نشان داد که در گروه اتساع، عروق خونی نئوفرماتیو بیشتر و شاخه های آناستوموز فراوان و ضخیم بود
[ترجمه ترگمان]Microangiography نشان داد که در گروه dilation رگ های خونی بیشتری وجود دارند و شاخه های anastomotic فراوان و ضخیم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Dilation ink system of suspension is the high concentration and low viscosity.
[ترجمه گوگل]سیستم تعلیق جوهر اتساع غلظت بالا و ویسکوزیته کم است
[ترجمه ترگمان]مایع مرکب از سوسپانسیون غلظت بالا و ویسکوزیته پایین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Urethral meatus stricture were treated mainly by urethral dilation and anastomosis site stricture by operation.
[ترجمه گوگل]تنگی مجرای ادرار عمدتاً با اتساع مجرای ادرار و تنگی محل آناستوموز توسط عمل درمان شد
[ترجمه ترگمان] urethral meatus stricture mainly by urethral and site anastomosis stricture by by treated treated operation operation operation operation operation were were were were were were were were were were were were were were were were were were were were were were were were were were were were were were were
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With this transfixion pin, puncture and dilation can be performed at one time and there is no need for trachea incision.
[ترجمه گوگل]با این پین ترانسفیکسیون می توان در یک نوبت سوراخ و اتساع را انجام داد و نیازی به برش نای نیست
[ترجمه ترگمان]با این پین transfixion، puncture و dilation را می توان در یک زمان انجام داد و نیازی به برش trachea نای وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اتساع (اسم)
stretch, dilatation, dilation

اماس (اسم)
inflammation, tumidity, edema, dilation, turgescence, poke, tumefaction, turgidity, tumescence

تخصصی

[عمران و معماری] انبساط
[زمین شناسی] انبساط
[ریاضیات] اتساع
[آمار] اتّساع

انگلیسی به انگلیسی

• broadening, widening; expansion

پیشنهاد کاربران

erosion: یکی از روش های مورفلوژی هستش که در تصاویر باینری کاربرد داره و باعث لاغر شدن قسمت های سفید رنگ می شود
dilation: یکی دیگر از روش های مورفلوژی هستش که باعث ضخیم تر شدن قسمت های سفید می شود
dilation
cervical dilation: گشادشدن ( اتساع ) دهانه رحم
dilation of the coronary vessels: گشادشدن رگهای کرونری ( اتساع عروق کرونری )
pupil dilation: گشادی مردمک چشم
( زیست شناسی و پزشکی ) گشادشدگی، گشادگی
مثال : vasodilation ( رگ گشادی )
یا dilated pupil ( مردمک گشاد شده )
تجانس
تبدیلی در هندسه
به معنای آن است که :
در تبدیل اندازه زاویه و شیب خط حفظ میشود اما طول پاره خط ها یا ضلع ها تغییر میکند.
اتساع در پزشکی
تاخیر ( در ریاضی )

بپرس