digital

/ˈdɪdʒətl̩//ˈdɪdʒɪtl̩/

معنی: دیجیتال، رقمی، انگشتی، پنجهای، وابسته به شماره
معانی دیگر: (وابسته به انگشت) انگشتی، (انجام شدنی توسط انگشت یا انگشتان) انگشتی، شماری، پیکری، رقومی، دیجیتال (با: analogue مقایسه شود)، انگشت دار، انگشت مانند، وابسته به یا بوسیله ی کامپیوتر شماری (یا کامپیوتر رقمی)، وابسته به فیلمبرداری یا ضبط صوت رقمی

جمله های نمونه

1. digital examination
آزمایش با انگشت

2. digital recording
ضبط صوت رقمی (دیجیتال)

3. digital thermometer
گرماسنج دیجیتال،گرماسنج شماری (رقمی)

4. digital watch
ساعت کامپیوتری،ساعت شماری

5. the digital skills needed for playing the piano
مهارت های انگشتی لازم برای نواختن پیانو

6. The signal will be converted into digital code.
[ترجمه محمد] این علامت، به رمز صفر و یکی ( دیجیتال ) تبدیل خواهد شد.
|
[ترجمه گوگل]سیگنال به کد دیجیتال تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]سیگنال به کد دیجیتال تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There's a digital watch on the table.
[ترجمه گوگل]یک ساعت دیجیتال روی میز است
[ترجمه ترگمان]یک ساعت دیجیتال روی میز هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Digital cell phones offer more security, but the downside is that they have less power.
[ترجمه گوگل]تلفن های همراه دیجیتال امنیت بیشتری را ارائه می دهند، اما نقطه ضعف آن این است که قدرت کمتری دارند
[ترجمه ترگمان]تلفن های همراه دیجیتال امنیت بیشتری را ارایه می دهند، اما عیب این است که آن ها قدرت کمتری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is my newly bought digital watch.
[ترجمه گوگل]این ساعت دیجیتال من به تازگی خریداری شده است
[ترجمه ترگمان]این ساعت دیجیتالی جدید من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No conversion from analogue to digital data is needed.
[ترجمه گوگل]نیازی به تبدیل از آنالوگ به دیجیتال نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ تبدیل از آنالوگ به داده های دیجیتال نیاز نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It will need different microchips to reconvert the digital code back into normal TV signals.
[ترجمه گوگل]برای تبدیل مجدد کد دیجیتال به سیگنال های معمولی تلویزیون، به ریزتراشه های مختلفی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]به microchips مختلف نیاز خواهد داشت تا کد دیجیتالی را به سیگنال های تلویزیونی معمولی تبدیل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This program allows you to edit and catalogue digital photographs.
[ترجمه گوگل]این برنامه به شما امکان ویرایش و فهرست نویسی عکس های دیجیتال را می دهد
[ترجمه ترگمان]این برنامه به شما اجازه ویرایش و کاتالوگ کردن عکس های دیجیتال را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The definition of the digital TV pictures is excellent.
[ترجمه گوگل]تعریف تصاویر تلویزیون دیجیتال عالی است
[ترجمه ترگمان]تعریف تصاویر تلویزیون دیجیتال بسیار عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. How long have you had digital?
[ترجمه گوگل]چند وقت است دیجیتال دارید؟
[ترجمه ترگمان]چقدر دیگه دیجیتال داری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The new digital technology would allow a rapid expansion in the number of TV channels.
[ترجمه گوگل]فناوری دیجیتال جدید امکان گسترش سریع تعداد کانال های تلویزیونی را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]فن آوری دیجیتال جدید اجازه گسترش سریع تعداد کانال های تلویزیونی را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Digital television has been around for some time now.
[ترجمه گوگل]تلویزیون دیجیتال مدتی است که وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]تلویزیون دیجیتال مدتی است که در این اطراف بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Pictures are scanned into a form of digital information that computers can recognize.
[ترجمه گوگل]تصاویر به شکلی از اطلاعات دیجیتالی اسکن می شوند که رایانه ها می توانند آن را تشخیص دهند
[ترجمه ترگمان]تصاویر به شکلی از اطلاعات دیجیتال اسکن می شوند که کامپیوترها می توانند تشخیص دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The new version of the software automatically retrieves digital information.
[ترجمه گوگل]نسخه جدید نرم افزار به طور خودکار اطلاعات دیجیتال را بازیابی می کند
[ترجمه ترگمان]نسخه جدید این نرم افزار به طور خودکار اطلاعات دیجیتالی را بازیابی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The data is stored in digital form.
[ترجمه گوگل]داده ها به صورت دیجیتال ذخیره می شوند
[ترجمه ترگمان]داده ها به شکل دیجیتالی ذخیره شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دیجیتال (صفت)
digital

رقمی (صفت)
digital

انگشتی (صفت)
digital, digitate

پنجهای (صفت)
digital

وابسته به شماره (صفت)
digital

تخصصی

[شیمی] رقمی
[کامپیوتر] دیجیتال، رقمی - نمایش اطلاعات به صورت سیگنالهای « روشن - خاموش » الکتریکی که ارقام دودویی را بیان می کنند ومی توانند در حافظه ی کامپیوتر ذخیره شوند . الکترونیک دیجیتالی (رقمی ) بر خلاف الکترونیک آنالوگ ( قیاسی ) است . الکترونیک آنالوگ اطلاعات را با سیگنالهایی نشان می دهد که در محدوده ی مشخصی تغییر می کنند. سیگنالهای دیجیتالی دارای دو امتیاز هستند : اول آنکه می توان آنها را دقیقاً بدون از دست دادن کیفیت کپی کرد و دوم اینکه می توان توسط کامپیوتر مورد پردازش قرار داد.
[برق و الکترونیک] رقمی، دیجیتال - رقمی نمایش داده شده با ارقام مجزا و متمایز از هم . روشی برای نمایش و کار روی اطلاعات از طریق و وصل جریان .
[زمین شناسی] رقومی، دیجیتال به یک نمایش مقدارهای اندازه گیری شده در واحد های مجزا و کوانتیده گویند . یک سیستم رقومی، سیستمی است که در آن اطلاعات دسته بندی می شود و به شکل یک سری از اعداد مجزا از هم، بر خلاف یک سیستم آنالوگ، دسته بندی می شوند .
[ریاضیات] عددی، پیکره ای، شماره ای، نمره ای، رقمی
[آب و خاک] عددی، رقمی
[کامپیوتر] دیجیتالی، رقمی

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to digit; of or pertaining to finger; looking like a digit or finger; using numbers, with numbers
digital systems record or transmit information in the form of thousands of very small signals.
digital instruments such as watches or clocks give information by displaying numbers, rather than by having a pointer which moves over a dial.

پیشنهاد کاربران

اصطلاحی که خودمون خیلی از استفاده می کنیم:
- کامپیوتری
۱. رقمی. عددی. شماره ای ۲. انگشتی ۳. دیجیتال
مثال:
a digital recording
یک ضبط دیجیتال
دیجیتال، عددی
مثال: The camera stores photos in digital format.
دوربین عکس ها را به صورت دیجیتال ذخیره می کند.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
[حساب داری] رقومی
digital assets = دارایی های رقومی ( در مقوله ی دارایی های نامشهود ) ؛ دارایی هایی که می تواند به صورت داده های رمزدار در رسانه ی مغناطیسی ( نوار یا دیسک ) ، الکتریکی ( خازن ) ، نوری ( دیسک اپتیکی ) ، کوانتومی یا مانند آنها ذخیره شود و درعین حال دارای ارزش مبادله ای است.
[اصطلاح تخصصی ارزهای دیجیتال]
دیجیتال
فناوری های دیجیتال ابزارهای الکترونیکی هستند که توانایی تولید، ذخیره یا حتی پردازش داده ها را دارند.
علوم دیجیتالی
adjective
1 : showing the time with numbers instead of with hour and minute hands
◀️a digital watch
◀️digital clocks
— compare analog
2 : of or relating to information that is stored in the form of the numbers 0 and 1
...
[مشاهده متن کامل]

You can transfer digital images/pictures from your camera to◀️ your computer.
◀️a digital radio broadcast
◀️a digital recording of a sound
3 : using or characterized by computer technology
◀️laptop computers and other digital [=electronic] devices
In this new digital age, computers and the Internet are part of◀️ our everyday lives
4 : of or relating to the fingers or toes
◀️digital dexterity

digital ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: رقمی
تعریف: ویژگی نشانک/ سیگنال و مانند آن که تغییرات مقدار آن به صورت گسسته باشد نه پیوسته
شمارشی
در پارسی " انگشتال " از ساخته های استاد گرامی ، آقای میر جلال الدین کزازی.
در پارسی پسوند " ال " همانند انگلیسی بسیار پرکاربرد می باشد ، مانند : گودال ، پنگال ، چنگال ، گردال ، همال و. . .
[رایانش]
شماره ای
[اندازه، ارزش، کمیت، مقدار]
گسسته ، ناپیوسته
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس