digit

/ˈdɪdʒət//ˈdɪdʒɪt/

معنی: پیکر، رقم، انگشت، عدد
معانی دیگر: انگشت (دست و پا)، (حساب) رقم، شمار

جمله های نمونه

1. i have forgotten the last digit of your phone number
رقم آخر شماره ی تلفن شما را فراموش کرده ام.

2. a horse's hoof consist of an enormously developed middle digit
سم اسب از یک انگشت بسیار رشد یافته تشکیل شده است.

3. Her telephone number differs from mine by one digit.
[ترجمه آتیه] شماره تلفن او با من در یک رقم فرق میکند
|
[ترجمه گوگل]شماره تلفن او با من یک رقمی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]شماره تلفن او با یک رقم متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A single bit-plane can hold only one binary digit in each position.
[ترجمه گوگل]یک صفحه بیت منفرد می تواند تنها یک رقم باینری را در هر موقعیت نگه دارد
[ترجمه ترگمان]یک تک هواپیما می تواند تنها یک رقم دودویی را در هر موقعیت نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Blood burst from the shattered digit and Benton screamed again.
[ترجمه گوگل]خون از رقم شکسته شد و بنتون دوباره فریاد زد
[ترجمه ترگمان]خون از انگشت خرد شده اش بیرون آمد و دوباره صدای فریاد بنتون به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is still a key financial objective. Single digit margins are simply not acceptable in a company like ours.
[ترجمه سعید برزگر] هدف اقتصادی اصلی ما کماکان این است. در شرکتی همانند شرکت ما سودهای تک رقمی مورد قبول نیست.
|
[ترجمه گوگل]این هنوز یک هدف مالی کلیدی است حاشیه های تک رقمی در شرکتی مانند ما قابل قبول نیست
[ترجمه ترگمان]این هنوز یک هدف مالی کلیدی است حاشیه های یک رقمی در شرکتی مانند ما قابل قبول نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There is a bar code plus thirteen digit number on the front of this copy of Everyday Electronics.
[ترجمه گوگل]یک بارکد به اضافه یک عدد سیزده رقمی در جلوی این نسخه از Everyday Electronics وجود دارد
[ترجمه ترگمان]یک کد بار به اضافه سیزده عدد سه رقمی در جلوی این نسخه از الکترونیک روزانه وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its double - digit growth in gross domestic product last year is statistical proof of the ongoing changes.
[ترجمه گوگل]رشد دو رقمی آن در تولید ناخالص داخلی در سال گذشته گواه آماری تغییرات مداوم است
[ترجمه ترگمان]رشد دو رقمی آن در تولید ناخالص داخلی در سال گذشته، دلیل آماری تغییرات مداوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The GPR Asia Index has posted double digit returns and strongly outperformed a range of asset classes over the past 5 years.
[ترجمه گوگل]شاخص GPR آسیا در 5 سال گذشته بازدهی دو رقمی را به ثبت رسانده و به شدت از طیفی از طبقات دارایی بهتر عمل کرده است
[ترجمه ترگمان]شاخص آسیا پلاس به طور دو رقمی ارسال گردیده و به شدت در طول ۵ سال گذشته از محدوده ای از کلاس های دارایی پیشی گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It also doesn't verify the credit card's check digit.
[ترجمه گوگل]همچنین رقم چک کارت اعتباری را تأیید نمی کند
[ترجمه ترگمان]همچنین تیک چک کارت اعتباری را تایید نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The action of transferring a carry digit.
[ترجمه گوگل]عمل انتقال یک رقم حمل
[ترجمه ترگمان]عمل انتقال یک رقم نقلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. An example of the 12 digit online banking membership number format is 2010567891
[ترجمه گوگل]نمونه ای از قالب شماره عضویت بانکداری آنلاین 12 رقمی 2010567891 است
[ترجمه ترگمان]یک نمونه از فرمت شماره ۱۲ بانکی آنلاین بانکی ۲۰۱۰۵۶۷۸۹۱ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Communist Party decreed double - digit pay rises and firms are grumbling about a new labour law.
[ترجمه گوگل]حزب کمونیست افزایش دو رقمی دستمزد را صادر کرد و شرکت ها از قانون کار جدید گله مند هستند
[ترجمه ترگمان]حزب کمونیست دستور افزایش حقوق دو رقمی را داد و شرکت ها در مورد قانون کار جدید ناراضی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Triphone models can distinguish the same digit markedly improve the recognition rate.
[ترجمه گوگل]مدل‌های تریفون می‌توانند همان رقم را تشخیص دهند که به طور قابل توجهی نرخ تشخیص را بهبود می‌بخشد
[ترجمه ترگمان]مدل های Triphone می توانند همان رقم را به طور قابل توجهی تشخیص دهند تا نرخ تشخیص را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیکر (اسم)
likeness, figure, portrait, body, effigy, statue, icon, digit, model

رقم (اسم)
character, sort, number, figure, statistic, type, brand, item, digit, numeral, symbol

انگشت (اسم)
digit, dactyl, finger

عدد (اسم)
number, figure, quantity, preparations, piece, digit, numeral, military supplies

تخصصی

[کامپیوتر] پیکررقم
[برق و الکترونیک] رقم نویسه ای که مقدار آن بین صفر و یک عدد صحیح مثبت و کوچکتر از مبنای دستگاه عددی مورد استفاده است . - رقم
[ریاضیات] رقم، انگشت، پیکر

انگلیسی به انگلیسی

• numeral, figure; finger, toe
a digit is a written symbol for any of the ten numbers from 0 to 9.
someone's digits are their fingers, thumbs, or toes; a formal use.
dig it?
(slang) do you understand?

پیشنهاد کاربران

۱. ( ریاضیات ) رقم . عدد ۲. ( کالبد شناسی ) انگشت
مثال:
Then I'm asked for the first and fourth digits of my five digit passcode
بعد از اولین و چهارمین عدد رمز عبور پنج رقمی ام سوال شد.
digit: رقم
انگشت
متوجه ام
It could mean "I like it", "I understand it
I can dig it.
من متوجه هستم.
رقم - عدد
مثال : most children can read a three - digit number
A Four - digit number یک عدد چهار رقمی
6499 : has 4 digits
بزن تو رگ ( برای تعارف کردن غیر رسمی )

بپرس