digestibility


گوارایی، قابلیت هضم

جمله های نمونه

1. The fall in digestibility is quite rapid.
[ترجمه گوگل]کاهش قابلیت هضم بسیار سریع است
[ترجمه ترگمان]سقوط در digestibility بسیار سریع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. FORMULATION OF THREE PROBIOTICS ON THE GROWTH, DIGESTIBILITY AND INTESTINAL MICROORGANISMS IN CARASSIUS AURATUS GIBELIO CARP.
[ترجمه گوگل]فرمولاسیون سه پروبیوتیک بر رشد، قابلیت هضم و میکروارگانیسم های روده در کپور CARASSIUS AURATUS GIBELIO
[ترجمه ترگمان]سه ضربه متوالی بر روی رشد، digestibility و intestinal در CARASSIUS AURATUS GIBELIO CARP
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Phytase can improve the phosphorus digestibility of plant stuffs and decrease the phosphorus excretion.
[ترجمه گوگل]فیتاز می تواند قابلیت هضم فسفر مواد گیاهی را بهبود بخشد و دفع فسفر را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]phytase می تواند قابلیت فسفر phosphorus مواد گیاهی را بهبود بخشیده و دفع فسفر را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Processing and refining can alter digestibility.
[ترجمه گوگل]فرآوری و پالایش می تواند قابلیت هضم را تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]پردازش و تصفیه می تواند digestibility را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The digestibility of fat of 3 diets did not differ ( P & gt; 0. 05 ).
[ترجمه گوگل]قابلیت هضم چربی 3 رژیم غذایی تفاوتی نداشت (P, gt؛ 0 05)
[ترجمه ترگمان]مقدار چربی سه رژیمی با یکدیگر فرق نداشتند (P &، ۰، ۰ ۰۵)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Comparative digestibility of goats' vs. cows' milk fats in children with digestive malnutrition: a double-blind study.
[ترجمه گوگل]قابلیت هضم مقایسه ای چربی های شیر بز و گاو در کودکان مبتلا به سوءتغذیه گوارشی: یک مطالعه دوسوکور
[ترجمه ترگمان]مقایسه تعداد بزها در مقابل شیر گاو در کودکان با سو تغذیه هاضمه: یک مطالعه دو کور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It will modify quality of raw materialsincrease digestibility.
[ترجمه گوگل]کیفیت مواد خام را تغییر می دهد و قابلیت هضم را افزایش می دهد
[ترجمه ترگمان]آن کیفیت materialsincrease خام را اصلاح خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Results: Rhodosides could lower the digestibility of dietary protein and dietary fat, biological value of protein and the plasma lipids in animals fed with high fat diet.
[ترجمه گوگل]یافته ها: رودوزیدها می توانند قابلیت هضم پروتئین و چربی جیره، ارزش بیولوژیکی پروتئین و لیپیدهای پلاسما را در حیوانات تغذیه شده با رژیم غذایی پرچرب کاهش دهند
[ترجمه ترگمان]نتایج: Rhodosides می تواند پروتئین رژیم غذایی و چربی های رژیم غذایی، مقادیر زیستی پروتیین و چربی های پلاسما را در حیواناتی که با رژیم غذایی چربی بالا تغذیه می شوند، کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A digestibility value of 70 - 80 percent seems a reasonable expectation.
[ترجمه گوگل]مقدار قابل هضم 70 تا 80 درصد انتظار منطقی به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]ارزش digestibility ۷۰ تا ۸۰ درصد یک انتظار منطقی به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The growth rate, the apparent digestibility and the small intestinal villus of the fish were measured.
[ترجمه گوگل]سرعت رشد، قابلیت هضم ظاهری و پرزهای روده کوچک ماهی اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]نرخ رشد، the ظاهری و the روده کوچک ماهی ها اندازه گیری شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. True Ca and P digestibility values are 2 41± 83 % and 4 44± 59 %, respectively . Exp.
[ترجمه گوگل]مقادیر واقعی قابلیت هضم کلسیم و فسفر به ترتیب 83±41% و 59±44% است انقضا
[ترجمه ترگمان]مقادیر حقیقی Ca و P digestibility به ترتیب برابر با ۴۱ ± ۸۳ % و ۴ ± ۴۴ درصد هستند Exp
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The effects of rennet and heat to the digestibility of casein were researched by in vitro method during the processing.
[ترجمه گوگل]اثرات مایه پنیر و گرما بر قابلیت هضم کازئین به روش in vitro در طول فرآوری مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تاثیر مایه پنیر و گرما به the of در روش vitro در طول پردازش مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Crude fat digestibility for group and increased 15 % and 4 92 % compared with control group.
[ترجمه گوگل]قابلیت هضم چربی خام برای گروه 15 درصد و 92/4 درصد نسبت به گروه کنترل افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]digestibility چربی خام برای گروه و افزایش ۱۵ % و ۴ % ۹۲ در مقایسه با گروه کنترل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The digestibility of fresh meat of Mytilus edulis -was much higher than that of the dried one.
[ترجمه گوگل]قابلیت هضم گوشت تازه Mytilus edulis بسیار بیشتر از گوشت خشک شده بود
[ترجمه ترگمان]بوی گوشت تازه of edulis بسیار بیشتر از گوشت خشک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[علوم دامی] گوارش پذیر، قابلیت هضم .
[صنایع غذایی] قابلیت هضم : میزان قابل جذب یک ماده مغذی نسبت به میران مصرف شده آن
[خاک شناسی] هضم پذیری

انگلیسی به انگلیسی

• ability to be digested, state of being fit for digestion

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : digest
✅️ اسم ( noun ) : digestion / digest / digestibility
✅️ صفت ( adjective ) : digestive / digestible
✅️ قید ( adverb ) : _
digestibility ( تغذیه )
واژه مصوب: گوارش پذیری
تعریف: قابلیت گوارده شدن یک مادۀ غذایی

بپرس