🔸 معادل فارسی:
در گذشته ی کسی کندوکاو کردن / گذشته ی کسی رو زیر و رو کردن / کنکاش در خاطرات یا سوابق
در زبان محاوره ای:
رفت سراغ گذشته ش، کنجکاوی کرد ببینه چی بوده، خاطرات قدیمی رو زیر و رو کرد، دنبال رازهای قدیمی گشت
... [مشاهده متن کامل]
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ( تحقیقی – اطلاعاتی ) :
بررسی دقیق سوابق یا تجربیات گذشته ی یک فرد، معمولاً برای شناخت بهتر یا کشف اطلاعات پنهان
مثال: The journalist dug into the politician’s past.
خبرنگار گذشته ی سیاستمدار رو زیر و رو کرد.
2. ( احساسی – روان شناختی ) :
برگشتن به خاطرات یا تجربیات گذشته برای درک بهتر احساسات، آسیب ها یا ریشه های رفتاری
مثال: She had to dig into her past to understand her fears.
باید تو گذشته ش کندوکاو می کرد تا ترس هاشو بفهمه.
3. ( اجتماعی – افشاگرانه یا قضاوت گر ) :
بررسی گذشته ی کسی برای یافتن اشتباهات، رسوایی ها یا نقاط ضعف
مثال: They dug into his past and found a criminal record.
گذشته شو زیر و رو کردن و سابقه ی کیفری پیدا کردن.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
investigate – probe – examine – look into – uncover – delve into
________________________________________
🔸 نکته ی فرهنگی:
در انگلیسی، این عبارت می تونه هم بار مثبت داشته باشه ( خودشناسی، درمان ) و هم بار منفی ( افشاگری، قضاوت ) .
در فارسی، بسته به لحن، می تونه به صورت �کندوکاو�، �زیر و رو کردن�، یا �سرک کشیدن� ترجمه بشه—با بار احساسی، تحقیقی، یا حتی فضولی آمیز.
در روایت های روان شناختی یا داستانی، این عبارت اغلب با کشف راز، مواجهه با درد، یا تلاش برای رهایی همراهه.
در گذشته ی کسی کندوکاو کردن / گذشته ی کسی رو زیر و رو کردن / کنکاش در خاطرات یا سوابق
در زبان محاوره ای:
رفت سراغ گذشته ش، کنجکاوی کرد ببینه چی بوده، خاطرات قدیمی رو زیر و رو کرد، دنبال رازهای قدیمی گشت
... [مشاهده متن کامل]
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ( تحقیقی – اطلاعاتی ) :
بررسی دقیق سوابق یا تجربیات گذشته ی یک فرد، معمولاً برای شناخت بهتر یا کشف اطلاعات پنهان
مثال: The journalist dug into the politician’s past.
خبرنگار گذشته ی سیاستمدار رو زیر و رو کرد.
2. ( احساسی – روان شناختی ) :
برگشتن به خاطرات یا تجربیات گذشته برای درک بهتر احساسات، آسیب ها یا ریشه های رفتاری
مثال: She had to dig into her past to understand her fears.
باید تو گذشته ش کندوکاو می کرد تا ترس هاشو بفهمه.
3. ( اجتماعی – افشاگرانه یا قضاوت گر ) :
بررسی گذشته ی کسی برای یافتن اشتباهات، رسوایی ها یا نقاط ضعف
مثال: They dug into his past and found a criminal record.
گذشته شو زیر و رو کردن و سابقه ی کیفری پیدا کردن.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
________________________________________
🔸 نکته ی فرهنگی:
در انگلیسی، این عبارت می تونه هم بار مثبت داشته باشه ( خودشناسی، درمان ) و هم بار منفی ( افشاگری، قضاوت ) .
در فارسی، بسته به لحن، می تونه به صورت �کندوکاو�، �زیر و رو کردن�، یا �سرک کشیدن� ترجمه بشه—با بار احساسی، تحقیقی، یا حتی فضولی آمیز.
در روایت های روان شناختی یا داستانی، این عبارت اغلب با کشف راز، مواجهه با درد، یا تلاش برای رهایی همراهه.